سیزده قرن شد و مهدی زهرا نرسید
جمعه هارفت ولی سوره طاها نرسید
مدعی بودم و هستم که شدم نوکـــر او
ای دریغا که خطـــا رفتـــم و آقــا نرسید
قلبها بندِ هوا خواهی و غافل شدن است
بنــدگی خوب نکردیم که مـــــولا نرسید
زده بر خرمن عشاق ،غمش آتش و سوز
دل ما سوخت ولی مرهم جان ها نرسید
می کند عطر خوشش این دل دیوانه چه مست
بوی خوش از طرف تک گل صحرا نرسید
شعر مشترک چند شاعر