ده حسنش با دست لرزون داره زخمش و می بنده
همه بی تابند و اما امون از گریه دختر مرحم زخم باباشه چادر خاکی مادر
قطره اشک حسین و وقتی که بابا می ببینه
حسین تو دیگه گریه نکن، من طاقت گریه تو رو ندارم، آخه وقتی حسین گریه میکرد، مادرش هم گریه میکرد، پیغمبر هم گریه می کرد… اصلا همه عالم گریه میکرد
قطره اشک حسین و وقتی که بابا می ببینه همه حرف و نگاهش با یل ام البنینه(۲)
عباسم تو کربلا جان تو و جان حسین… یادت نره هواش رو داشته باش
طبق سفارش آقا امیرالمومنین علی علیه السلام اومدند یه کاسه شیر برای ابن ملجم ملعون بردند…
خانم زینب خطاب به اون نانجیب گفت انشاء الله بابام خوب میشه تو رو به سزای عملت می رسونه
گفت حالا که اینجوریه بذار بگم دلت بسوزه، من اون شمشیر رو به هزار درهم خریدم، هزار درهم دادم تیزش کردند، هزار درهم دادم زهرش دادند… چه زهری اگه تو دریا بریزی ماهی ها همه می میرند… برو دیگه بابات خوب نمیشه… ای مظلوم عالم علی علی…
اما مثل امشب امام علی وصیت هاش رو به بچه هاش گفت، نیمه شب جنازه من رو روی تابوت بذارید، عقب تابوت رو بگیرید جلوی تابوت خودش بلند میشه (جبرئیل و میکاییل، ملائکه های مقرب خدا تابوت علی رو به دوش میکشند) دنبال تابوت برید هر جا فرود آمد شما هم زمین بگذارید، همونجا بر من نماز بخونید، بعد همون جا رو حفر کنید. اونجا همون جایی که پدرم نوح ۷۰۰ سال قبل از طوفان برای من حفر کرده…
به ناله های نیمه شب امام علی … الهی العفو
***************
متن روضه شب بیست ویکم رمضان ـ روضه شهادت حضرت علی علیه السلام ـ روضه شب۲۰رمضان ـ محمودکریمی
مناجات من روضه علی امشب ، می ترسم مناجات بخونم دیگه وقت نشه روضه بخونم ؛ گریه برا آقام برای من مهمتر تا گریه برای حال روزم، امشب زینب برا علی گریه میکنه من بیام برا خودم گریه کنم. نه ؛ دلم امشب حیدریه
ایوان نجف عجب صفایی دارد / حیدر بنگر چه بارگاهی دارد
چشم های به رنگ خون ات را / به پرستار خود کمی وا کن
دل من شور می زند بابا / گریه های مرا تماشا کن
گر چه بستم شکاف زخمت را / خون تازه دوباره می ریزد
گر چه بر معجرم گره زده ام / لخته خون پاره پاره می ریزد
شیر بردن برای قاتل ، خانم زینب یه بار رفت قاتل ببینه بهش فرمود بابام خوب می شه ، از بستر بلند میشه ضربه ای که زدی جبران می کنه ، مردم امونت نمی دن؛ اومد بره گفت آی دختر علی بزار آب پاکی رو دستت بریزم؛ شمیر هزار درهم خریدم، هزار درهم دادم تیز کردند ، هزار درهم دادم به یه سمی آغشته شده یه قطره اش تو دریا بریزه ماهی ها می میرن ، برو دیگه کار بابات تمومه یه جوری زدم ، داد زینب بلند شد ، وا ابتاه
بعد لبخند قاتلت بر من / تو چرا خنده می کنی بابا
شب بی مادری ما را باز / این چنین زنده می کنی بابا
لب تکان می خورد ، چی میگه علی ، هر کسی در لحظه های مرگ خاطرات تلخش تو ذهنش میاد ؛ نه اینکه علی از این خاطرات تو لحظه رهایی داشته ، الان اوج خاطراتشه ، کدوم خاطرات؛ این شبا علی یاد غدیر نبود ، خاطره خوش بود دیگه؛
واژه هایی که خاطرات من است / باز تکرار می کنی هر بار
کوچه ی تنگ، خنده و هیزم / میخ در، دود، آتش و دیوار
سر شب از شکاف در دیدم / حال عباس را ز نیت تو
مردم از روضه خوانی ات امشب / سوختم پای وصیت تو
دست او را گرفتی و گفتی / آبرویم بخر، امید علی
پیش زهرا کن آبرو داری / رو سپیدم کن ای رشید علی
جان تو، جان خواهرت زینب / ای علمدار کاروان حسین
حیدر بی مثال عاشورا / جان تو، جان دختران حسین
پسرم نکند کودکی شود تشنه / نکند دختری زمین بخورد
نشود با تو خیمه ای بی آب / نکند مادری زمین بخورد
دست هایت اگر زمین افتاد / نام زهرا به لب ببر، جان گیر
بدنت را سپر کن و بشتاب / خم شو و مشک را به دندان گیر
تشنه لب مشک آب را بردار / به لب کودک بگیر عباس
تیر وقتی به چشم هایت خورد / مدد از زانوان بگیر عباس
دست وقتی که نیست با صورت / از سر زین به خاک می افتی
غرق در تیر، ای کمان ابرو / به زمین چاک چاک می افتی
مادری می رسد به بالینت / دست دارد به روی پهلویش
کاش چشمت نبیندش وقتی / جای یک دست مانده بر رویش
*******************
روضه شهادت حضرت علی علیه السلام ـ روضه شب۲۳رمضان ـ سیدمهدی میرداماد
دیر شد امشب برایم نان نیاوردی علی ظرف های شیر را پنهان نیاوردی علی
تو رو خدا خوب گوش بده… حواست اینجا باشه…
چاه می گوید که دریا می شدم هر شب اشک هایت کو چرا طوفان نیاوردی علی
می رسی از راه امشب سفره ات پهن است باز مثل هر شب با خودت مهمان نیاوردی علی
هر شب از راه می اومد با خودش یه فقیر یه بدبخت بیچاره می آورد خونه…
نان و ظرف شیر را هرگز نمی خواهم بگو پس چرا امشب برایم جان نیاوردی علی
وقتی نیمه های شب بچه های علی از تشییع جنازه مولا علی بر می گشتند، متوجه شدند تو یه خرابه