ذکر و وِرد دل غمدیده ی من این شبها گِرد هر هیات و هر روضه شده یا زهرا روزیَم گشته در این فاطمیه از غم او نالم از ناله و از غربت و از ماتم او بر تَنَم رخت سیاه ، ذکر لبم یا مادر مادری که شب و روزش شده بین بستر بستر فاطمه و پر زدن یار علی چه کند با غم زهرا دل خون بار علی آه از آن ساعت و آن روز که مادر افتاد وای از آن لحظه که با ضربه لگد در افتاد روزگار علی آن لحظه شده تیره و تار محسنش رفت ز دست و شده مولا بی یار پیش چشم علی از ساقه گلش را چیدند وای طفلان علی کشتن مادر دیدند در مدینه نه فقط ، یاس علی را چیدند کربلا هم لب عطشانِ حسین را دیدند بر غریبیِ ابوالفضل و حسین خندیدند پای سرهای بُریده ، زدن و رقصیدند بار الها برسان مُنتقمِ خونِ حسین روزیَم کن نجف و مشهد و بین الحرمین