قتلگاهت شلوغه ، شده بلوا برادر
سر پیراهنه تو ، شده دعوا برادر
بر می گردونه با پا ، می بینم پیکرت رو
داره از پشت می بُره ، بمیرم من سرت رو
حسین جانم حسین جان
روی خاکا تن تو ، چقد شد نامرتب
تن تو رو شکستن ، به زیر سُم مرکب
افتادی روی خاکا ، نداری سر برادر
نداری جای سالم ، به این پیکر برادر
حسین جانم حسین جان
لحظه ی آخر هست و ، نشستم روبرو تو
می بوسم من با گریه ، رگ خشکه گلوتو