خانه روتیتر تعداد کلمات 10257 / تخمین زمان مطالعه 10 دقیقه اشعار ولادت حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام تاریخ انتشار: ش., 01/22/2022 - 02:39 اشعار ولادت حضرت فاطمه زهرا علیها السلام را تقدیم شما همراهان گرامی می نماییم.  اشعار ولادت حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام در این بخش از ضیاءالصالحین اشعار ولادت حضرت فاطمه زهرا علیها السلام را تقدیم دوستداران بانوی دو عالم می کنیم. با ما باشید با اشعار ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها...  مطالب پیشنهادی: میلاد حضرت زهرا علیها سلام - ویژه نامه ریحانه النبی « اشعار ولادت حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام » ای گوهر کلام محمد ثنای تو تا حشر افتخار ولایت ولای تو هم کوثر خدایی و هم دخت مصطفی هم آمده است امّ ابیها ثنای تو پیغمبری که جان همه انبیا فداش فرمود با تو جان محمد فدای تو با آنکه نیست روی خداوند دیدنی پیداست در جمال تو، وجه خدای تو پیغمبران، ملائکه، حوریّه، جنّ و انس دارند احتیاج به ذکر دعای تو تا صبح حشر حسرت بیماری اش بود آید اگر مسیح به دارالشفای تو هرگز نگه به وادی سینا نمی کند گر بنگرد کلیم به دارالولای تو امواج نور سر زده از خانه ی گلین بوی بهشت می دمد از خاک پای تو بیت الحرام خواجه ی اسراست حجره ات آرد ملک طواف، به دور سرای تو گلبوسه های پشت هم ختم انبیا پیداست روی آبله دست های تو در حیرتم که روی تو را دید در بهشت آدم نداد جان ز چه بر رو نمای تو؟ سوگند می خورم به خدا تا خدا خداست بیگانه با خدا نشود، آشنای تو حوّا امید داشت شود فضه درت آدم شد از بهشت برون در هوای تو تصویر توست، خنده گلخانه ی بهشت بوی خداست، در نفس دلربای تو پیغمبر و خدا و رسول و ائمه اند با حُسن اتفاق، مدیحت سرای تو آن روزها که صحبتی از ماسوا نبود کوثر نداشت، ذات الهی سوای تو پیش از ظهور عالم خلقت، هماره بود آغوشِ غیبِ ذاتِ خداوند، جای تو والله بهترینِ کسانند در زمین ابنا و شوی و امّ و بنات و نیای تو مُلک وجود در حرمت گشته ناپدید کی گفته گم شده حرم با صفای تو؟ محدود نیست بحر عنایات رحمتت وصل است بر عطای الهی، عطای تو آگاه نیست کس به جز از ذات ذوالجلال از بدو ابتدای تو و انتهای تو گر جنّ و انس، حاتم طایی شوند باز باید زنند بوسه به خاک گدای تو حقّا که شد گشوده ز بازوش ریسمان مشکل گشا به پنجه ی مشکل گشای تو تاریخ شاهد است که آید هنوز هم از مسجد مدینه صدای رسای تو گویی فقط رسول خدا حرف می زند وقت خطابه با دو لب جانفزای تو با آنکه از صدای تو هفت آسمان گریست انگار هیچ کسی نشنیده صدای تو حتی یکی نگفت به زهرا س ستم شده حتی نکرد گریه کسی از برای تو هرگز نگشت چون تو کسی در وطن غریب بالله نبود این همه غربت، سزای تو اجر رسالت پدرت خوب شد ادا گردید تازیانه ی امّت، جزای تو ای یاس نیلی نبوی! کاش خورده بود آن تازیانه ها به تن ما به جای تو تا روز حشر کاسه ی خون جگر شود چشمی که تر نگشت ز اشک عزای تو باید به "میثمت" دُر مضمون عطا کنی تا گوهر قصیده بریزد به پای تو حاج غلامرضا سازگار  امروز تشعشع خدایی از ساحت قدس کبریایی افتاد زماورای افلاک برچهره پاک شاه لولاک سرمیزند افتاب سرمد درخانه کوچک محمد این عید مبارک است و مسعود چون فاطمه است طرفه مولود پرکرد زمین و آسمان را بیت الشرف فرشتگان را نوررخ این فرشته پاک ازخاک رودببام افلاک ای روح عظیم آسمانی وی نام تو نام جاودانی ازجوهرقدس تارو پودت وزنور محمدی وجودت ای تاج سرزنان عالم ای مفخردودمان ادم معیارکمال زن توئی تو مقیاس جلال زن توئی تو ای پاره پیکر پیمبر هم مادر و هم خجسته دختر ای دختر بهترین پدرها ای مادر برترین پسرها ای همسر شاه شهسواران ای نفس نبی و روح قران ای خلقت تو بزرگ آیت پیوند نیوت و ولایت ای خوانده ترا خدای کوثر وی گنج هزار گونه گوهر نسل تو نگاهبان دین است برتاج تو یازده نگین است تو پیرهن عروسی خویش دادی بزنی فقیر و درویش ازسندس سبز جامه نور کزسوزن نور بخیه زدحور جبریل ز باغ خلد آورد حورای بهشت برتنت کرد درقدرزکاینات برتر با فضه کنیز خود برابر زین نغز چکامه (ریاضی) گشتند خدا و خلق راضی مرحوم ریاضی یزدی  امشب سرای مصطفی' از آسمانها برتر است امشب دل ِ اهل ولا سرمستِ جام کوثر است امشب ملائک سربِسر در آسمان یثربَ اند چون زادروزِ دخترِ دلداده ی پیغمبر است از دودمانِ مصطفی' نوری تجلّی میکند روشن ز نور جلوه اش عرشِ برینِ داور است امشب خدیجه دامنش مَعطور عطرِ یاس شد یاسی که کفوّش در جهان تنها امیرِ خیبر است امشب شبِ بشکفتنِ گل در گلستانِ نبی ست خُرَّم جهان از یُمنِ میلاد بتولِ اطهر است زهرا چه زهرا عصمت الله استُ و ناموس خدا بِنگر جلال و شوکتش بر باب خود هم مادر است همان زمان که در آفاقِ عرش ، دیده شدی برای قصه ی لولاک ، برگزیده شدی