#هوالعشق
#معجزه_زندگی_من
#قسمت_پنجاه
.
.
.
نزدیکای غروب بود رفت
خیلی غصه خوردم براش اصلا انگار یکی دیگه. شده بود
کاش میتونستم کاری براش بکنم..
.
.
.
فردای عاشورا پاسپورتم اومد
راحت تر از چیزی که فکر میکردم کارام درست شد ☺️
پروازمون صبح شنبست
از الان دارم لحظه شماری میکنم برای رفتن 3 روز مونده
مامان خیلی خوش حاله همش خدارو شکر میکنه
حس میکنم بابا از تهه دل راضی نیست اما بخاطر خوشحالی من چیزی نمیگه
مامان امروز قراره برامون آش درست. کنه😂 میخواست بعد رفتنمون درست کنه ولی از اونجای که من عاشق آش رشتم گفت قبل رفتن درست میکنم که شما هم باشید
حسین رفته پدرجون مادر جون رو بیاره
زینب ایناهم قراره شب بیان
برای خداحافظی
.
.
.
یه پیرهن بلند گشاد طوسی رنگ انتخاب کردم با دامن مشکی و شال مشکی تو این ایام سعی میکنم حجابم درست باشه دلم برای تیپ خودم تنگ شده ها😂ولی الان اینجوری حس بهتری دارم
جلوی اینه به خودم نگاه میکردم صورتم چقدر بی روحه
یه ته ارایش ریزی کردم
حالا بهتر شدم☺️
اونجوری خیلی مثبت شده بودم خوشم نمیاد😁😂
اووه اوه مامان صداش دراومد
_جونم مامان اومدم
مامان_دختر مگه ما مهمون نداریم بیا یه کمکی بکن 😕
_چشم چشم
چیکارکنم
مامان_چای دم کن الان پدر جون مادر جون میرسن
باشه ای گفتم مشغول دم کردن چای شدم
_بابا کجا رفت
مامان_رفت خرید کنه الان میاد
_اهان
چند دقیقه بعد حسین و پدر جون مادر جون رسیدن
بابا هم همون موقه از راه رسید
نشسته بودیم دور هم
مادر جونو من خیلی دوست دارم
خیلی مهربونو پایست ولی هر وقت. منو میبینه به حجابم و نماز خوندنم گیر میده میدونم از رو مهربونه ها اما دوست ندارم کسی بهم بگه چیکار کنم 😐
مادرجون_حلما دخترم چقدر خوشگل تر شدی موهاتو بیرون نزاشتی😘
حلما_😅مرسی عزیزجونم
مادرجون_ایشالا رفتیم سفر بعدش همیشه اینجوری باشی
یهو رفتم تو فکر
جدی قرار من همینجوری بمونم😑
ولی من همچین قولو قراری باخودم نزاشتم
یعنی حس میکنم نمیتونم دائمی کنم این حجابو
برای یه مدت اونم تواین حالو سخت نیست
اما برای همیشه نمیشه خودمو محدود کنم
این سفرو دلم میخواد برم هم بخاطر حس دوست داشتنی که به امام حسین دارم و یه آرامشی پیدا کنم
از وقتی هم که به دوستام گفتم کلی التماس دعا دارن
منم برای این که فراموش نکنم همشونو یادداشت کردم☺️
.
.
.
ادامه دارد...
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
نویسنده:
#رز_سرخ
نشر معارف شهدا درایتا
#کانال_زخمیان_عشق
@zakhmiyan_eshgh