✨﷽✨
#یک_داستان_یک_پند
✍شیخ عارفی نقل میکرد: شبی در این راز حضرت حق ماندم که چرا فقط برای خودش صفت تکبّر را انتخاب کرده است؟ و بنده را در این حریم هرگز جای نمیدهد و اگر بنده وارد شود مستقیم وارد جهنماش میکند؟
روزی از کاروانسرایی میگذشتم، خواستم کنیزی بخرم، کیسه زر در دستم بود ولی کنیز گفت: اگر من خانۀ تو بیایم خود را خواهم کشت. گفتم: کیسهای زر هم به تو میدهم. کنیز لبی ترش کرد و صورت به آن سمت گرفت. گفتم: چه کنیز مغروری! از کنارش گذشتم.
شب به پاسخ سؤال خود رسیدم، گفتم: معبودا! نازنینا! کنیزی که به جز قیافهاش چیزی برای تکبّر و ناز نداشت، چنین خودش را تحویل میگرفت و حاضر نشد حتی در برابر کیسهای زرِ اضافی، خانۀ من بیاید.
تو با این همه عظمت و شکوه واقعاً لایق کبر و تکبّری! وقتی به نماز ایستادم، اشک ریختم و گفتم: خدایا! کنیزی به خاطر یک زیبایی، صورت از من برگرداند ولی تو چه بزرگواری که با این همه جلال، بر مخلوقاتات تکبّر نکردی و مرا نیمه شب برای دوستی خود از خواب بیدار کردی و همکلام خود ساختی!!!
✅کانال امام رضا علیه السلام
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
https://eitaa.com/joinchat/1427439616C0616941d62