پديدار گرديد جوش نبرد
عيان گشت دنبال آن قدر مرد
به حق خدا رب عرش از شما
نکرديم تا جنگ باشد جدا
و جنگ را ادامه داد تا کشته را به دويست تن رسانيد. (د) مردم کوفه از کشتن او خودداري ميکردند. چشم مرة بن منقذ عبدي ليثي به او افتاد و گفت: «گناه عرب به گردن من باشد اگر با چنين کشتاري بر من گذارد و داغش را به دل ماردش نگذارم. و در اين ميان که به مردم حمله ميکرد، مرة بن منقذ سر راه او را گرفت و نيزهاي به او نواخت و او را به خاک انداخت و لشکر دورش را گرفتند و با شمشير او را پاره پاره کردند.
در مناقب است که - مرة بن منقذ عبدي به ناگهاني نيزهاي بر پشت او زد و او را شمشير باران کردند.
ابوالفرج گويد: پياپي حمله ميکرد تا تيري به گلوگاه او زدند و گلويش دريد و در خون غوطهور گرديد و فرياد کشيد: «پدر جان، عليک السلام! اين جدم رسول خدا است که گويد زود بيا.» و نالهاي کرد که جان داد.
سيد رحمه الله گويد: حسين به بالينش آمد و گونه بر گونهاش نهاد. (ط ح)
حميد بن مسلم گويد: روز عاشورا به گوش خود شنيدم که حسين ميفرمود: «اي پسر جانم! خدا بکشد مردمي را که کشتند تو را. چه اندازه بر خداي بخشاينده و بر هتک حرمت رسول جرأت دارند؟» (د)
سيل اشک روان کرد و گفت: «پس از تو، اف بر دنيا!»
در روضة الصفا است که: حسين بالين او بلند گريست و تا آن زمان کسي گريهاش را نشنيده بود.
در زيارت او که از امام صادق عليهالسلام روايت شده، آمده است: «پدر و مادرم قربان سر بريده و کشتهاي بيجرم. پدر و مادرم قربان خونت که تا نزد حبيب خدا بالا رفت. پدر و مادرم قربانت که در برابر پدر به ميدان شتافتي و او تو را در راه خدا داد و بر تو ميگريست و دلش بر تو ميسوخت و خونت را تا دل آسمان ميپاشيد و قطرهاي از آن برنميداشت و نالهاش براي تو خاموش نميشد.
(ط ج ف) شيخ مفيد رحمه الله گفته است: زينب خواهر حسين ميشتافت و فرياد ميکرد: «واي برادرم! واي برادر زادهام!» و آمد تا خود را روي نعش علي اکبر انداخت. حسين سر او را برداشت و او را به خيمه برگردانيد و به جوانانش گفت: «برادر خود را برداريد!» (ط ج)
او را از قتلگاهش برداشتند و آوردند و جلو خيمهاي که برابر آن ميجنگيدند، گذاشتند.
رمز 62 - شايد سبب آمدن مخدره زينب بر سر نعش علي براي دلداري و تسلي و حفظ امام عليهالسلام بوده است و گويا حضرت بالين علي ديري پائيده و زينب را نگران کرده که مبادا بالين نعش او دق کرده باشد و شايد هم از کثرت محبت به علياکبر بوده و به مناسبت علاقهي مفرط زنان حرم به او، حضرت دستور داد نعش او را به خيمهها آوردند که در دسترس آنها باشد.
کلمات علما در اول شهيد اهل بيت اختلاف دارد. بعضي علي اکبر را اول شهيد دانند و برخي عبدالله بن مسلم بن عقيل را و ما به موافقت طبري و جزري و اصبهاني و دينوري و شيخ مفيد و سيد بن طاووس و ديگران، علي اکبر را اول شهيد نوشتيم و زيارت شامل نام شهدا هم بر آن دلالت دارد. السلام عليک يا اول قتيل من نسل خير خليل و آنچه شيخ نجم الدين بن نما گفته که کمي از اهل بيت زنده بودند که علياکبر به ميدان رفت، ضعيف است و شايد مقصودش با آنها يکي باشد؛ ولي سياق کلامش راه نميدهد.
📚کمرهاي، ترجمهي نفس المهموم، / 143 ، 142 ،141،139
•┈┈••✾❀❀✾••┈┈•
ضامن اشک واتساپ
https://chat.whatsapp.com/LaqKPBkqNQlEenYvGztVu1
ضامن اشک تلگرام
https://telegram.me/zameneashk
ضامن اشک ایتا
https://eitaa.com/zameneashk1