فحمل عون علی القوم و قتل مقتلة عظیمة فاحتوشه الفان من القوم ففرقهم یمینا و شمالا و تخلل السیوف مقبلا مقبلا الی الحسین علیه السلام فی رإسه و وحهه جراحات فقبّله الحسین علیه السلام فقال له احسنت لقد اصبحت بجراحات کثیرة فاصبر هنیئة
اين بگفت و اسب برانگيخت و خويشتن را بر قلب لشکر زد و از يمين و شمال بسيار کس بکشت. از ميمنه و ميسره دو هزار کس او را در بر گرفتند. عون به عنايت يزدان، صفوف ايشان را بشکافت و به حضرت حسين آمد. امام عليهالسلام سر و روي او را بوسه زد و بر آن دست و بازو «احسنت» گفت و فرمود: «فراوان رزم دادي و جراحات فراوان يافتي. لختي بباش و از فرسايش قتال آسايش جوي.»
قال عون سیدی ارید ان احظ منک و اتزود من رؤیتک مرّة اخری و لا ینبغی ان اعرض دونک و قد اجهدنی العطش ائذن لی حتی ارجع و افدیک روحی فاذن له و رجع و امر الحسین علیه السلام بان یرکبو جوادا غیر الذی کان تحته فرکب
عون عرض کرد: « مولای من خواستم یک بار دیگر تو را زیارت کنم. اکنون کامروا گشتم. لکن روا نيست که پشت با جنگ کنم و تو را تنها بگدارم و از بذل جان دریغ کنم و شدت عطش مرا به زحمت انداخته است . رخصت فرماي تا جان خويش را نثار کنم.»
حسين عليهالسلام فرمود: «اسب عون را که از کثرت گير و دار جنگ خسته و سست شده بود عوض کنند.» عون بر اسب دیگری نشست و بتاخت و حملهي گران افکند.
و حمل علی القوم فاعترضه صالح بن یسارو کان صالحا قد شرب الخمرا فی عهد امیرالمومنین علیه السلام فاجری علیه عون الحد بامر امیالمومنین علیه السلام و قد کمن حقدا لعون فی قلبه فانتهز الفرصة فرآه جریحا ظمآن و حمل علی عون و شئمه فاجابه عون و حمل علیه و طعنه برمحه و اورده جهنم و اقبل الیه اخوه بدر بن یسارفالحقه عون باخیه فحمل خالد بن طلحةبالسیف علی عون و قد کمن اللعین منه فضربه بالسیف
از لشکر ابنسعد مردي [بود] که او را صالح بن سيار ميناميدند و در زمان خلافت أميرالمؤمنين ع شراب خمر خورد و آن حضرت، عون را فرمود تا بر او حد خمر جاري کرد.
اين هنگام، صالح ، عون را ميان انبوه لشکر زخم خورده و تشنه نگريست. به کين خواهي ديرين اسب برجهاند و با تيغ کشيده بر روي عون درآمد و زبان به دشنام گشود. عون سخن در دهان او بشکست و به زخم نيزه از اسبش درانداخت. برادرش بدر بن سيار، چون اين بديد، به خونخواهي برادر اسب بتاخت. عون او را نيز با صالح همسفر ساخت. اين وقت خالد بن طلحه فرصتي به دست کرده، از کمين برآمد و عون را به ضرب تيغ از اسب درافکند.
فخرّ عون صریعا قائلا بسم الله و بالله و فی سبیل الله و علی ملة رسول الله صلی الله علیه و آله و قضی نحبه و الحسین علیه السلام لما سقط من ظهر جواده قال بسم الله....
پس عون در خاک و خون غلطید و فرمود: بسم الله و بالله و علي ملة رسول الله.»
و به سراي جاوداني تحويشتافتل داد؛ رضوان الله عليه. امام حسین ع نیز هنگامیکه از اسبش به زمین فرودآمد فرمود بسم الله....
معالی السبطین محمد مهدی حائری ره، صفحه 395،نشر صبح صادق،ذی القعده 1425 / سپهر، ناسخ التواريخ سيدالشهدا عليهالسلام، 340 - 339 / 2.
قسمتی از کتاب شیعتی ،سرود دولت عاشوراء
موللف محمد حسین تابع منش در حال چاپ
کانال ضامن اشک
@zameneashk1