🔵⚪️ دستور امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) به توسل با سند صحیح.. 👈👈مرحوم كليني با سند معتبر نقل كرده كه شخصي در زمان امير مؤمنان دعا كرده بود ولي اجابت نشد، نزد امير مؤمنان (عليه السلام) رفت و از مستجاب نشدن دعايش شكايت نمود. حضرت دعاي سريع الاجابه را به ايشان ياد دادند كه در پايان دعا، حضرت دستور توسل به اهل بيت عليهم السلام را بيان فرموده اند: 🔵علِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام ابْتِدَاءً مِنْهُ يَا مُعَاوِيَةُ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ رَجُلًا أَتَى أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام فَشَكَا الْإِبْطَاءَ عَلَيْهِ فِي الْجَوَابِ فِي دُعَائِهِ فَقَالَ لَهُ أَيْنَ أَنْتَ عَنِ الدُّعَاءِ السَّرِيعِ الْإِجَابَةِ فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ مَا هُوَ ... وَ أَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِمُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ أَسْأَلُكَ بِكَ وَ بِهِمْ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَفْعَلَ بِي كَذَا وَ كَذَا. 📝 معاوية بن عمار گويد: حضرت صادق عليه‌السلام بدون سخن و پرسشى به من فرمود: اى معاوية آيا نميدانى كه مردى خدمت امير المؤمنين عليه السلام آمد و از اينكه اجابت دعايش دير شده بود به آن حضرت شكايت كرد، آن حضرت به او فرمود: چرا دعاى سريع الاجابة را (يعنى دعائى كه زود باجابت رسد) نخواندى؟ آن مرد عرض كرد: آن دعا كدام است؟ فرمود: بگو.... و به سوي تو به حق محمد و اهلبيتش رو آورده ام، به حق تو وآنها از شما درخواست دارم كه بر محمد وآل محمد دورد فرستي و فلان حاجت مرا بر آورده سازي. 📚الكليني الرازي، أبو جعفر محمد بن يعقوب بن إسحاق (متوفاى328 هـ)، الأصول من الكافي، ج2، ص583 ، ح17، ناشر: اسلاميه، تهران، الطبعة الثانية،1362 هـ.ش. ✍️سند اين روايت معتبر است. علامه مجلسي در اعتبار اين روايت مي‌نويسد: الحديث السابع عشر: حسن. 📚مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج12 ؛ ص455، تهران، چاپ: دوم، 1404 ق. 🔴سند اين روايت صحيح است و سر اينكه علامه مجلسي تعبير «حسن» را به كار برده به خاطر وجود «ابراهيم بن هاشم» در سند فوق است که به نظر ايشان وي امامي ممدوح (مدح در موردش وارد شده ) است و توثیق ندارد؛ اما با مراجعه به کتابهاي رجالي علماي شيعه در مي يابيم که وي داراي توثيق مي باشد کلام جامع حضرت آيت الله العظمي خوئي قدس الله نفسه الزکيه در شرح حال ابراهيم بن هاشم اين است: 🔹أقول: لا ينبغي الشك في وثاقة إبراهيم بن هاشم، ويدل على ذلك عدة أمور: 1. أنه روى عنه ابنه علي في تفسيره كثيرا، وقد التزم في أول كتابه بأن ما يذكره فيه قد انتهى إليه بواسطة الثقات. وتقدم ذكر ذلك في (المدخل) المقدمة الثالثة. 2. أن السيد ابن طاووس ادعى الاتفاق على وثاقته، حيث قال عند ذكره رواية عن أمالي الصدوق في سندها إبراهيم بن هاشم: ورواة الحديث ثقات بالاتفاق. فلاح السائل: الفصل التاسع عشر، الصفحة 158. 3. أنه أول من نشر حديث الكوفيين بقم. والقميون قد اعتمدوا على رواياته، وفيهم من هو مستصعب في أمر الحديث، فلو كان فيه شائبة الغمز لم يكن يتسالم على أخذ الرواية عنه، وقبول قوله. 🔸من مي‌گويم: شايسته نيست که در وثاقت ابراهيم بن هاشم ترديد شود، براي اثبات اين مدعا چند دليل دلالت دارد: 1. علي بن ابراهيم در تفسير خود روايات زيادي از او نقل کرده است؛ در حالي که در اول کتاب خود ملتزم شده است که هر چه در اين کتاب آورده ، به واسطه افراد ثقه به او رسيده است. بحث اين مطلب در کتاب المدخل مقدمه سوم گذشت. 2. سيد بن طاووس ادعاي اتفاق بر وثاقت او کرده است؛ چنانچه در ذکر روايتي که او در سندش ابراهيم بن هاشم وجود دارد گفته: تمام روات آن به اتفاق علماء ثقه هستند. 3. او نخستين کسي است که حديث مردم کوفه را در قم انتشار داد و قمي‌ها به روايات او اعتماد کرده‌اند. در ميان قمي‌ها کساني بودند که در باره روايت سخت‌گير بودند، اگر در او احتمال اشکال وجود داشت، تمام قمي‌ها بر گرفتن روايت از او و قبول رواياتش اتفاق نمي‌کردند. 📕الموسوي الخوئي، السيد أبو القاسم (متوفاى1411هـ)، معجم رجال الحديث وتفصيل طبقات الرواة، ج 1 ، ص 291، الطبعة الخامسة، 1413هـ ـ 1992م @zameneashk1