🌺عاقبت‌ بخیری با حسین🌺 🌷در بیمارستان بالای سر پدربزرگش می‌خواند. کنار تخت پدربزرگ پیرمردی بستری بود که می‌گفت: چه می‌خوانی؟ گفتم: زیارت عاشورا برای شفای مریض. گفت: بلند بخوان من هم شفا بگیرم. نزدیک ساعت هشت و نیم حس کرد حال پیرمرد خیلی بد شده است. پیرمرد ناتوان داشت جان می‌داد و کسی کنارش نبود. به هر زحمتی بود تخت پیرمرد را رو به قبله گذاشت. هنوز هوش و حواس پیرمرد برجا بود و چشم‌هایش را یکی در میان باز می‌‌کرد. جوان شهادتین را برایش آرام خواند و پیرمرد تکرار کرد. سپس اسم ائمه علیهم‌السلام را یکی ‌یکی آرام شمرد و پیرمرد تکرار کرد. دست‌‌های پیرمرد را گرفت و خواست که با او «یا حسین» بگوید. پیرمرد یا حسین را هم گفت و جان داد. پرستار وارد اتاق شد و با داد و بیداد به جابجایی تخت اعتراض کرد. جوان توضیح داد که پیرمرد داشت جان می‌داد و من فقط برایش شهادتین گفتم و او را رو به قبله‌اش کردم. پرستار چند لحظه مبهوت به جوان و پیرمرد نگاه کرد. چشمانش نمناک شد و گفت این پیرمرد، مسیحی بود. به محفل عاشقان امام حسین ع به کانال ضامن اشک بپیوندید. •┈┈••✾❀❀✾••┈┈ واتساپ🔽 https://chat.whatsapp.com/Ie5H2bXilyv4aTbz9OP4hI ‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄ @zameneashk تلگرام •┈┈••✾❀❀✾••┈┈ @zameneashk1 ایتا •┈┈••✾❀❀✾••┈┈ سروش sapp.ir/zameneashk