#منزل_به_منزل
#منزل_اول
🌺حکایت
فُضیل بن عیاض که یکی از رجال طریقت است، شاگردي داشت که اَعلَمِ شاگردان او محسوب می شده، وقتی ناخوش شد، هنگام اِحتِضار، فُضَیل به بالین او آمد و نزد سر او نشست و شروع کرد به خواندن سوره یس، آن شاگردِ مُحتَضر گفت: اي استاد این سوره را نخوان! پس فُضیل ساکت شد و به او گفت: بگو: لا اله الاّ اللَّه، گفت: نمی گویم آن را به جهت آنکه - اَلْعِیاذُ بِاللَّهِ - من بیزارم از آن، پس به این حال مُرد.
فُضَیل از مشاهده این حال بسی دَرهم شد، و به منزل خود رفت و بیرون نیامد. او را در خواب دید که او را به سوي جهنم می کشند. فُضَیل از او پرسید که تو أعلمِ شاگردان من بودي چه شد که خداوند معرفت را از تو گرفت و به عاقبتِ بد مُردي؟ گفت: براي سه چیز که در من بود:
اول: نمّامی و سخن چینی کردن.
دوم: حَسَد بردن.
سوم: مشکلی داشتم و نزد طبیبی رفتم، او به من گفته بود که در هر سال یک قَدَح شراب بخور که اگر نخوري این مشکل در تو خواهد ماند. پس من بر حسب قول آن طبیب شراب می خوردم، به این سه چیز که در من بود عاقبت من بد شد و به آن حال مُردم
🌺🌺🌺🌺
@zamzamhadi