تَخَيُّرِ الأَطْعِمَةِ‌ وَ لَعَلَّ‌ بِالْحِجَازِ أَوِ الْيَمَامَةِ‌ مَنْ‌ لا طَمَعَ‌ لَهُ‌ فِي الْقُرْصِ‌ وَ لا عَهْدَ لَهُ‌ بِالشِّبَعِ‌ أَوْ أَبِيتَ‌ مِبْطَاناً وَ حَوْلِي بُطُونٌ‌ غَرْثَى وَ أَكْبَادٌ حَرَّى؛ هيهات كه هواى نفس بر من چيره شود و حرص و طمع مرا وادار به انتخاب طعام‌هاى لذيذ نمايد در حالى كه شايد در سرزمين حجاز يا يمامه (يكى از مناطق شرقى عربستان) كسى باشد كه حتى اميد براى به دست آوردن يك قرص نان نداشته و هرگز شكمى سير به خود نديده باشد. آيا من با شكمى سير بخوابم در حالى كه در اطراف من شكم‌هاى گرسنه و جگرهاى تشنه باشد». آن‌گاه امام عليه السلام در ادامۀ اين سخن به نكتۀ ديگرى پرداخته كه نكتۀ اوّل را كامل‌تر مى‌كند و آن، دستور به شاد كردن دل‌هاى افسرده است. در اين‌جا امام عليه السلام پاداش بزرگى را براى چنين اشخاصى ذكر مى‌كند و آن اين‌كه اين ادخال سرور در قلب انسان نه‌تنها در سراى ديگر به يارى انسان مى‌شتابد، بلكه در همين دنيا نيز مأموريت دارد كه در مشكلات، او را يارى كند و مصائب و حوادث تلخ را به شدت از او دور سازد. امام عليه السلام براى بيان تأثير سرعت آن به دو مثال پرداخته است: نخست جريان آب در يك سراشيبى و دوم دور ساختن شترهاى بيگانه از مرتع اختصاصى. در احاديث اسلامى نيز در مورد ادخال سرور در قلب مؤمنان به‌طور خاص، يا انسان‌ها به‌طور عام، روايات زيادى وارد شده است؛ از جمله كلينى رحمه الله در جلد دوم كافى بابى تحت عنوان «اِدْخالُ‌ السُّرُورِ عَلَى الْمُؤمِنينَ‌» ذكر كرده و شانزده روايت در آن آورده است؛ از جمله در حديثى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نقل مى‌كند. «مَنْ‌ سَرَّ مُؤْمِناً فَقَدْ سَرَّنِي وَ مَنْ‌ سَرَّنِي فَقَدْ سَرَّ اللَّهَ‌؛ كسى كه مؤمنى را مسرور كند مرا مسرور ساخته و كسى كه مرا مسرور كند خدا را مسرور كرده است». ١ در حديث ديگرى از رسول خدا صلى الله عليه و آله مى‌خوانيم: «إِنَّ‌ أَحَبَّ‌ الأَعْمَالِ‌ إِلَى اللَّهِ‌ عَزَّ وَ جَلَّ‌ إِدْخَالُ‌ السُّرُورِ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ‌؛ محبوب‌ترين اعمال نزد خداوند، وارد كردن سرور بر مؤمنان است». ٢ از امام صادق عليه السلام روايت گويايى در اين زمينه نقل شده است كه خلاصه‌اش اين است:«هنگامى كه در قيامت انسانِ‌ باايمان از قبرش خارج مى‌شود شخصى (نورانى) از قبر با او برمى‌خيزد و او را بشارت به خير مى‌دهد و در تمام مراحل قيامت با اوست و از ترس و وحشت او مى‌كاهد تا زمانى كه او را وارد بهشت مى‌سازد. شخص مؤمن از او مى‌پرسد: تو كيستى كه همراه من آمدى و در تمام اين مسير مونس من بودى‌؟ مى‌گويد: «أَنَا السُّرُورُ الَّذِي كُنْتَ‌ تُدْخِلُهُ‌ عَلَى إِخْوَانِكَ‌ فِي الدُّنْيَا خُلِقْتُ‌ مِنْهُ‌ لِأُبَشِّرَكَ‌ وَ أُونِسَ‌ وَحْشَتَكَ‌؛ من همان سرورى هستم كه بر برادرانت در دنيا وارد ساختى. من از آن آفريده شدم كه تو را بشارت دهم و مونس تنهايى و وحشت تو باشم».