مروری بر فرقهها و جریانهای مختلف شیعی
اشاره
از آغاز تشیع تا امامت امام رضا (علیه السلام)
در این قسمت، سعی بر آن است تا مروری بر فرقهها و جریانهای مختلف شیعی از ابتدای این جریانها – جریانهای منجر شده به فرقه- صورت گیرد و طبیعتاً در این مرور، فرقی که تا زمان امامت امام رضا (علیه السلام) کم رنگ و بی اهمیت و یا حتی مضمحل و نابود شده بودند، مورد بررسی قرار میگیرند.
- غالیان
[۱]: از دورة حکومت امام علی (علیه السلام) در کوفه (۳۵-۴۰ ه. ق) روایات متعددی در مورد غلو دربارة آن حضرت (علیه السلام) رسیده است که میتوان آنها را در سه بخش مورد بررسی قرار داد.
یک دسته از این گزارش ها، مربوط به شخصیتی جنجالی به نام «عبدالله بن سبا» است که کتابهای تاریخی و همچنین کتابهای فرقه شناسی، نقش بزرگی برای او در تحولات سیاسی و عقیدتی اواخر حکومت عثمان و دوران حکومت امام علی (علیه السلام) قائل شده اند.
برخی از کتابهای تاریخی، توطئه علیه عثمان در مصر، تحریک عمار یاسر برای مخالفت با عثمان [۲]، و بالاخره طرح برخی مسائل کلامی مثل رجعت و وصایت حضرت علی (علیه السلام) را به او نسبت داده اند.
[۳] امّا آنچه جالب توجه است این که معمولاً در این نوع کتاب های، سخنی از اعتقاد «ابن سبا» به الوهیت امام علی (علیه السلام)
و رواج این اعتقاد وجود ندارد. در اواخر قرن سوم نام ابن سبا به کتابهای فرقه شناسی راه یافت و از آنجا به روایات نفوذ کرد. در کتب فرقه شناسی، عقایدی همچون الوهیت حضرت علی (علیه السلام)، مهدویت آن حضرت (علیه السلام)، تناسخ و... به او نسبت داده شده است. [۱]
از آنجا که برخی، پیشینة عمیقی برای وی در یهودیت قائل بودند، اسلام او را صوری و انگیزه ای برای ضربه به اسلام از راه طرح عقاید انحرافی دانسته و از این راه ارتباطی بین تشیع و یهودیت برقرار ساخته اند. به طوری که در طول تاریخ اسلام بسیاری از مخالفان و معاندان شیعه، اصل تشیع و یا نفوذ عقاید مخالف عامه در این مذهب را ساخته و پرداخته ابن سبا میدانستند.
امّا در قرن چهاردهم هجری، مورخان و تحلیل گران تاریخ اسلام با استفاده از مطالعات روشمند، برای اولین بار در وجود تاریخی چنین شخصیتی تشکیک کردند، چنان که در ادامة این جریان، ضربة اساسی بر پیکرة این افسانه از سوی دانشمند معاصر شیعی علامه سید مرتضی عسکری وارد شد. ایشان به طرق مختلف، افسانه و ساختگی بودن ماجرای ابن سبا را ثابت میکند. [۲]
دسته دوم، گزارشهای رسیده در مورد زطهاست که قومی از کولیهای هندی بوده اند. روایت شده که هفتاد نفر از آنها پس از ماجرایی [۳] نزد امام علی (علیه السلام) آمده، بر او سلام کردند. حضرت (علیه السلام)
به زبان آنها جواب داد و با آنها گفتگو کرد. آن گاه آنان ادعای الوهیت امام (علیه السلام) را مطرح کردند و امام (علیه السلام) به شدت، در مقابل آنان ایستاده و چون توبه نکردند، آنها را مجازات کرد. [۱]
دسته سوم، احادیثی از امام علی (علیه السلام) است که حضرت (علیه السلام) در آنها سخن از عقاید غالیانه گروهی از افراد در مورد خود گفته است و مردم را از اعتقاد به چنین باورهایی بازداشته است. [۲] از این روایات میتوان اجمالاً چنین استنباط کرد که گروههایی با عقاید غالیانه در زمان آن حضرت (علیه السلام) وجود داشته اند.
و امّا در دوران امامت امام حسن (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام)، به هیچ نوع غلوی دربارة ائمه یا شخصیتهای دیگر شیعی بر نمی خوریم که میتوان علت آن را در شدت اختناق حاکم به وسیلة امویان دانست.
در مورد دوران امام سجاد (علیه السلام)، اگر از قیام مختار – که به عقیدة برخی بتوان آن را از نقاط آغازین غلو شیعی دانست [۳] – بگذریم، حدیث روایت شده از امام رضا (علیه السلام)، احتمالاً شاهدی بر وجود افراد غالی در این زمان میباشد؛ قسمتی از حدیث مذکور چنین است: «بنان بر علی بن حسین (علیه السلام) دروغ میبست، پس خدا داغی آهن را به او چشاند، و مغیرة بن سعید بر أبی جعفر (علیه السلام) [امام محمد باقر (علیه السلام) ] دروغ میبست... » [۴] .
در مورد غلو در زمان امام باقر (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام)، این دوره شاهد دو نقطه عطف
مهم در تاریخ غلو است. اوّل آن که عقیدة الوهیت اشخاص در میان عقاید برخی از غالیان مطرح شد. دیگر آن که در برخی از جریانهای غالی، امامان شیعه یعنی امام باقر (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام) به عنوان محور بیان شدند.
مهم ترین افراد غالی در این زمان، حمزة بن عمارة بربری، مغیرة بن سعید عجلی و ابومنصور عجلی بودند و البته از مهم ترین و خطرناک ترین غالیان زمان امام صادق (علیه السلام)، محمد بن مقلاص اسدی کوفی معروف به ابوالخطاب بود.