مکرر به شما عرض شده است که امروز در را بسته اند، و شما میفرمائید سلاک رفته و به منزل رسیده اند، و حال آنکه چنین نیست. و لنعم ما قال:
کذبتک عینیکام رأیت بواسط
غلس الظلام من الرباب خیالا
ترجمه - چشمان تو یا تو دروغ گفته یا بواسطه چیزی مشاهده کرده ای. چه بسا گمراهانی که ظلمت شب صورتی خیالی را بآنها نموده است.
مدت زمانی است که آنچه را میبینم آن است که مردم غیر از دو طایفه نبوده و برای آنها ثالثی وجود ندارد. یک طایفه حقه بازها هستند که به حقه بازی مشغولند، و دسته
دیگر مردم صاف و صادق هستند که از قبل سراب را آب پنداشته و مشک مصنوعی را بجای مشک انگاشته اند، ولی کسی را که واقعا به مقصد رسیده باشد ندیده ام. اما نباید ترک سلوک کرد، زیرا میان اشخاصی که پشت این در نشسته اند و کسانیکه در بیابان گم شده اند از زمین تا آسمان فرق است. بجهت آنکه دسته اول میدانند که معشوق آنها در این خانه است ولی در را بر روی آنان بسته اند، ولی دسته دوم نمیدانند که در این بیابان و شب تار آخر دچار کدام چاه خواهند شد.
ای بسا ابلیس آدم روی هست
پس به هر دستی نباید داد دست
بلی فرق است میان کسی که بداند طریقی را که سلوک میکند راه راست است و اینکه چه وقت به منزل میرسد معلوم نیست، و باو هم گفته اند:
دست از طلب مدار که دارد طریق عشق
از پا فتادنی که به منزل رسیدن است
و نیز او میداند: «لو ادرکه الموت فقد وقع اجره علی الله»، و کسی که در بیابان جهالت و ضلالت هر روز به طرفی میرود و آخرالامر معلوم نیست در کدام چاه بیفتد و به کدام غول دچار شود.
نوشته اید: من کاری به کار کسی ندارم. بدانید که امور دارای ملاکهای متعدد است. گاه هست که اگر انسان کسی را خلاص کرد خدا او را خلاص میکند. و گاه حکم میآید: «قوا انفسکم و اهلیکم» یعنی: «خود و خانواده خویش را نگهدارید و میفرماید: «لا تجعل رقبتک للناس جسرة، یعنی: «گردن خویش را پل عبور مردم قرار مده). باری قبض و بسط از لوازم طریق است، تا آنکه سالک بداند:
تا که از جانب معشوق نباشد کششی
کوشش عاشق بیچاره به جائی نرسد
هر عنایت که داری ای درویش
هدیه حق شمر نه کدیه خویش
تا بداند که حسنات همه از جانب او است، و سیئات همه از ناحیه ما. در حدیث است:
وانا اولی بحسناتک» یعنی: «من نسبت به نیکیهای تو بر تو اولویت دارم».
در هر حال عرض میکنم که امروز در بسته است و مثل سابق فتوحات در کار نیست. ولی نمی گویم که کسی ترک طریق کند و بخوابد، چرا که:
دوست دارد بار این آشفتگی
کوشش بیهوده به از خفتگی
اندرین ره میتلاش و میخراش
تادم رفتن دمی غافل مباش
تا آنجا که میتوانید در امر نماز اول وقت و حضور قلب در نماز و تلاوت چند آیه از قرآن با تدبر در معانی آن در سحرها مداومت نمائید. نمیدانم چه دورویی شده است که وقت بودن سر کار بقدری موانع داخلی و خارجی غلبه کرد که به کل از مقصد و مقصود بازمانده ایم. بعضی مطالب است که به کتابت در نمی آید. باری دو مطلب را خاطر نشان سرکار میکنم: اول آنکه انسان باید خود جد و جهد کند تا اطمینان نماید که طریقی را که میخواهد سلوک کند طریق حق است. آنگاه که حقبت طریق معلوم شد، اگر چند روزی فتح باب نشد سالک نباید دلتنگ شود. نه آنکه انسان از اول بدون آگاهی وارد طریق شود و در آخر همچنان مشکوک باشد که آیا این طریق حق است؟ و یا این راهنما راستگو است یا دروغگو و به خود بسته است؟ دوم آنکه اگر انسان به وظائف خود عمل کند خداوند مطالب را در هر وقت و هر جا که باشد به او میرساند. «و استعینوا بالصبر و الصلوة»، در باطن نماز تعمق نمائید و رساله اسرار الصلوة را که از شهید اول است به دست آورید و قدری در آن نظر نمائید. همچنین در قرآن تأمل کنید، و از مناجات خمس عشره هر روز صبح یکی را
بخوانید، وقتی به اتمام رسید از اول شروع کنید. آیه «و من یتق الله را با تدبر در معانی که مشغول باشید، انشاء الله امید است که کارها اصلاح شود:
هله نومید نباشی چو ترا یار براند
اگر امروز براند نه که فردات بخواند
گر بروی تو ببندد همه درها و گذرها
در دیگر بگشاید که کس آن راه نداند
در بروی تو بیندد تو مرو صبر کن آنجا
که پس از صبر ترا او به سر صدر نشاند
چون دم میش نماند زدم خود کندش پر
تو ببین کین دم بزدان به کجاهات رساند
عرض میشود به تمام احباء اظهار فرمائید که طریقه فلانی غیر از طریقی است که شنیده اید. همه بدانند که طریقه حقیر طریقتی است که تمام مطالب شرع را نهایت اهتمام دارد، خلاف باقی طرق که به مطالب شرعیه خیلی بی اعتناء هستند. مثل آقا سید حسن مرتاض که گفت اگر معصوم هم بگوید صوم ایام البیض خوب است، گوش به حرف او نمی کنم. در طریقة حقیر، خصوصا نماز خیلی مورد توجه است، که هر چه زحمت و