اين شخص كه در تاريخ بين المللي به عنوان مؤسس نهضت جديد در افكار مذهبي در شروع دوره رنسانس معروف است گذشته از يك دسته افكار عالي در خصوص صلح و منع جنگ و اختلافات و تعميم معارف عمومي كه نشر مي‌داده است با موضوع معجزات و معصوميت افراد و سلطه محضه روحانيون و پرستيدن صور و تماثيل و بسياري ديگر از زوائد مسيحيت مخالفت و آنها را مردود تلقي و مخالف آزادي فكر و عقيده و علم و منطق مي‌دانست طرفداران او از پاي ننشسته و در تعليم و انتشار مطالب او كار را به مبالغه رسانيده و حتي نه سال بعد از سوخته شدن او پراك را كه يكي [ صفحه ۲۸] از شهرهاي مهم و بزرگ وقت بوده و هفتصد سال از ساختمان و تأسيس آن مي‌گذشته تقريبا به كلي نابود كردند. در هر حال اين افكار و نظاير آن شروع به انتشار نموده و بعد هم نويسندگان بزرگ و مقتدري در اطراف آنها به اشكال گوناگون قلم فرسائي كرده و به صورت كتابها مقالات، داستانها، فرضيات گفتگوها و مباحثات و غيره بي اساس بودن بسياري از معتقدات ديني مسيحيت را مورد انتقاد قرار مي‌دادند از جمله چند تن از مشهورترين آنها را به ياد شما مي‌آورم. ولتر فرانسوي (۱۶۹۴ - ۱۷۷۸ ميلادي) كه مورد تكفير قرار گرفته و حتي از دادن زمين براي دفن جسدش خودداري شد، تا آنجا كه مخفيانه در محلي مختفي وديعه گذاشته شد و ديري نگذشت كه وقتي تبليغات و افكار او براي پاره كردن زنجير اسارت و حصول آزادي بارور گرديد و انقلاب معروف فرانسه واقع شد و تدفين رسمي جنازه او به عمل آمد، نوشته اند اين تشريفات را صد هزار نفر تشييع و قريب ششصد هزار نفر شركت نمودند. ولتر مي‌گفت در حقيقت مسيحيت ديني است الهي و ماوراء الطبيعه زيرا با وجود همه مهملات و مزخرفاتي كه دارد ۱۷۰۰ سال است كه هنوز ادامه دارد - مردم را معتقد به خرافات و موهومات كرده اند نه به منظور آنكه از خدا بترسند و از اعمال بد بپرهيزند بلكه فقط براي آنكه از شخص آنها بترسند و منافع ايشان را محفوظ نگاه داشته و بدانان خيانت نورزند. كانت آلماني (۱۷۲۴ - ۱۸۰۴ ميلادي) كه شخصي بود ابتدا داراي تعصبات شديد مذهبي و استادي فلسفه و حكمت را در دانشگاه داشته مي‌گفت معجزات نمي توانند دليلي بر حقانيت ديني شوند زيرا نمي توانيم به شهادت ناقلين آنها اطمينان نمائيم و مناجات نيز مادام كه هدفش تغيير قوانين طبيعت است بي حاصل و خالي از فايده مي‌باشد. به طوري كه مي‌بينيم در غرب كم كم از نفوذ روحانيون كاسته شده و ديگر نمي توانستند [ صفحه ۲۹] به تكفير و اعدام متفكرين و مخالفين موهومات و خرافات اقدامي نمايند تا آنجا كه جفر سن امريكائي (۱۷۴۳ - ۱۸۲۶ ميلادي) كه نويسنده قانون اساسي امريكا بود با وجود تمام مخالفتهايش با روحانيون و خرافات و مبتذلات آنان چنان محبوبيت و وجهه خوبي داشت كه حتي به رياست جمهوري امريكا نيز نائل گرديد. او مي‌گفت عقل و منطق و تحري آزاد حقيقت يگانه راه جلوگيري از اشتباهاتند و تنها عوامل مشخص اديان مجعول - در امور وجداني ما فقط در برابر خدا مسئول هستيم نه خلق او - مسيحيان به نام وحدت و اتحاد مليونها اشخاص بي گناه از زن و مرد و اطفال را كشته اند و هنوز نيم سانتيمتر هم به طرف اين وحدت و اتحاد پيشرفت ننموده اند آيا مقصود از اين وحدت و اتحاد چه مي‌باشد تبديل نيم مردمان به ديوانگان و نيم ديگر به رياكاران؟ در اين مطالبي كه تذكره نويسان به مسيح نسبت مي‌دهند بعضي مطالب اخلاقي و بلندپايه ديده مي‌شود ولي در عين حال بسيارند مطالبي كه ناشي از جهل بوده و بسيار بي معني و مهمل مي‌باشند كه نشانه از شارلاطاني و شيادي گوينده آنهاست به طوري كه باور كردني نيست كه بگوئيم هر دوي اين مطالب صادر از يك شخص واحد است و بالاخره درباره پولس كه مؤسس حقيقي و مروج مسيحيت مي‌باشد مي‌گويد او اولين كسي بود كه فلسفه مسيح را به خرابي و تباهي كشانيد. [ صفحه ۳۰] @zandahlm1357