آوردن جبرئیل کتاب مختومی برای امیر المؤمنین وصی رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله و سلّم از جمله طرقی که بوسیله رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم افاضه فیض بر علی علیه السّلام شد کتاب مهرشده ایست که جبرئیل برای آن حضرت آورده چنانچه علامۀ محقق مورخ مقبول القول فریقین ابو الحسن علی بن الحسین مسعودی در ص ۹۲ کتاب اثبات الوصیه مفصلا نقل می‌نماید که خلاصه اش اینست انزل اللّه جلّ و علا الیه صلّی اللّه علیه و آله من السماء کتابا مسجّلا نزل به جبرئیل مع امناء الملائکة یعنی جبرئیل با امناء ملائکه کتاب مسجّلی از جانب پروردگار جل و علا برای پیغمبر آورد عرض کرد اشخاصی که نزد شما حاضرند از مجلس خارج شوند الاّ وصی شما تا کتاب وصیت را تقدیم نمایم فامر رسول اللّه من کان عنده فی البیت بالخروج ما خلا امیر المؤمنین و فاطمة و الحسن و الحسین علیهم السّلام فقال جبرئیل یا رسول اللّه انّ اللّه یقرأ علیک السّلام و یقول لک هذا کتاب بما کنت عهدت و شرطت علیک و اشهدت علیک ملائکتی و کفی بی شهیدا فارتعدت مفاصل سیدنا محمد صلّی اللّه علیه و آله فقال هو السّلام و منه السّلام و الیه یعود السّلام [۱] . ۱) *حق تعیین نصب خلافت بعدی را ندارد چه آنکه این امر مربوط بحق تعالی است و من بحکم خدای متعال و رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله خلیفه و جانشین آن حضرت و امام الائمه می‌باشم منتها بواسطه غلبه و استیلای مخالفین تقیة مانع از گفتار صریح آن حضرت بوده-فلذا می‌فرماید من نمی دانم که تحولات روزگار نسبت بمن و شما چگونه خواهد بود (یعنی می‌دانم) حکم با خداست که بحق بین افراد داوری خواهد نمود. آنگاه آن کتاب را از جبرئیل گرفت داد بعلی بعد از قرائت فرمود این عهد پروردگار من است بسوی من و امانت اوست بتحقیق که رسانیدم و اداء نمودم پیام حق را. امیر المؤمنین عرض کرد منهم شهادت می‌دهم پدر و مادرم فدای تو باد بتبلیغ و نصیحت و راستی بر چیزی که گفتی و شهادت می‌دهد باین معنی گوش و چشم و گوشت و خون من. آنگاه حضرت بعلی علیه السّلام فرمود بگیر این وصیت من است از جانب پروردگار و قبول بنما او را از من و ضمانت بنما برای خداوند تبارک و تعالی و برای من است وفای بآن. علی عرض کرد قبول نمودم بر ضمانت و بر خداوند است که مرا یاری نماید. و شرط شده است در آن کتاب بر امیر المؤمنین علیه السّلام که الموالاة لأولیاء اللّه و المعاداة لاعداء اللّه و البراءة منهم و الصبر علی الظلم و کظم الغیظ و اخذ حقّک منک و ذهاب خمسک و انتهاک حرمتک و علی ان تخضب لحیتک من رأسک بدم عبیط فقال امیر المؤمنین قبلت و رضیت و ان انتهکت الحرمة و عطلت السنن و مزق الکتاب و هدمت الکعبة و خضبت لحیتی من راسی صابرا محتسبا [۱] . آنگاه جبرئیل و میکائیل و ملائکۀ مقرّبین را بر امیر المؤمنین شاهد و گواه گرفت و بحسن و حسین و فاطمه رسانید آنچه را بعلی رسانیده بود و شرح داد تمام وقایع را برای آنها پس مهر نمود آن وصیت نامه را بمهرهای طلائی که آتش ندیده و آن را داد بعلی علیه السّلام. و فی الوصیّة سنن الله جلّ و علا و سنن رسول اللّه و خلاف من یخالف و یغیّر و یبدّل و شیء شیء من جمیع الامور و الحوادث بعده و هو قول اللّه ۱) *است سلام و بطرف او است برگشت سلام. ---------- [۱]: ۱) پس امر فرمود رسول خدا«ص»بحاضرین که همگی از حجره بیرون بروند باستثناء علی و فاطمه و حسن و حسین آنگاه جبرئیل عرض کرد خداوند بشما سلام می‌رساند و می‌فرماید این عهد نامه ایست که با تو پیمان بستم و ملائکه گواهی دادند. (کلام جبرئیل که باینجا رسید) بدن آن حضرت بلرزه در آمد و فرمود او است سلام و از او* [۱]: ۱) دوستی با دوستان خدا و دشمنی با دشمنان خدا و برائت و بیزاری از آنها برد باری بر جور و ستم و فرونشاندن آتش غیظ و غضب وقتی که حق مسلم تو را از تو سلب نمایند و خمس تو را تصرف کنند و حرمت تو را نگاه ندارند و محاسنت را با خون سرت رنگین کنند. در پاسخ امیر المؤمنین عرض کرد راضی شدم و قبول کردم که اگر حرمت مرا نگاه ندارند و سنت را تعطیل و احکام کتاب را پاره و کعبه را خراب و محاسنم را از خون سرم خضاب کنند صبر و بردباری و تحمل نمایم.