7.72M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
.......: سيد جليل آقاى حاج ميرزاطاهر بن على نقى حسينى دام عزه كه از اهل منبر ارض اقدس و از خدام كشيك چهارم آستان قدس است و بسيارى از مردم شهر مشهد بوى ارادت دارند نقل فرمود: شبى از شبهائى كه نوبت خدمت من بود هنگام بستن درب حرم مطهر چون زائرين بيرون رفتند و حرم خلوت شد من با ساير خدام حرم مطهر را جاروب نموديم . آنگاه ملتفت شديم كه يك نفر زائر عرب از حرم بيرون نرفته و پشت سر مبارك نشسته و ضريح را گرفته و با امام (ع ) مشغول سخن گفتن است . لكن چون بزبان او آشنا نبوديم نفهميديم چه عرض مى كند. ناگهان شنيدم صداى پول آمد مثل اينكه يك مشت دو قرانى نقره ميان دستش ريخته شد اين بود نزديك رفتيم و گفتيم چه خبر است و اين پول از كجاست بزبان خودش گفت كه حضرت رضا (ع ) به من مرحمت فرمود: پس او را آورديم در محل خدام كه آنجا را كشيك خانه مى گويند و به يك نفر كه زبان عربى مى دانست گفتيم تا كيفيت را پرسيد. او گفت : من اهل بحرينم و پولم تمام شده بود. عرض كردم اى آقاى من مى خواهم بروم و از خدمتت مرخص شوم و خرجى راه ندارم حال بايد خرجى راه مرا بدهى تا بروم . ناگهان ديدم اين پولها ميان دستم ريخته شد (سيد ناقل گويد) چون آن پولها را شمرديم ده تومان و چهار قران دو قرانى چرخى رائج آن زمان بود. https://eitaa.com/zandahlm1357