خاطرات: به روایت خودش
۱
من بچه شاه عبدالعظیم (شهر ری) هستم و درخانه ای بزرگ شدهام که در هر سوراخش که سر میکردی، به یک خانواده دیگر نیز برمی خوردی.
۲
درسال ۱۳۳۶ شمسی مطابق با ۱۹۵۶ میلادی در کلاس ششم ابتدائی نظام قدیم مشغول درس خواندن بودم. در آن سال انگلیس و فرانسه به کمک اسرائیل شتافته و به مصر حمله کردند و بنده هم به عنوان یک پسر بچه ۱۲-۱۳ ساله تحت تأثیر تبلیغات آن روز
کشورهای عربی روی تخته سیاه نوشتم: «خلیج عقبه از آن ملت عرب است. » وقتی زنگ کلاس را زدند و همه ما سر جایمان نشستیم، آقای مدیر آمد تا سری هم به کلاس ما بزند. وقتی این جمله را روی تخته سیاه دید پرسید: «این را کی نوشته؟ » صدایی از کسی درنیامد.
ناگهان یکی از بچهها بلند شد و گفت این جمله را فلانی نوشته و اسم مرا به آقای مدیر گفت. آقای مدیر هم کلی سر و صدا کرد که «چرا وارد معقولات شدی؟ » و در آخر گفت: «بیا دم دفتر تا پرونده ات را زیر بغلت بگذارم و بفرستمت خانه. » البته وساطت یکی از معلمین، کار را درست کرد و من فهمیدم که نباید وارد معقولات شد.
لاله ای در فکه
https://eitaa.com/zandahlm1357