.......:
میدان مین را تشخیص دهی. قابل استتار است. میتوان هر چیز طبیعی مثل سنگ و بوته و حتی گل را تله کرد.
کوه خیلی خسته کننده است. مقداری که بالا رفتی نفس میزنی. دنبال جای پای مناسب میگردی. هر بار باید بدنت به طرفی بچرخد. چشمانت باید تو را در راه رفتن کمک کند. بهترین صعود به صورت مارپیچ است. دنبال ستون. با فاصله ی مناسب. نه کند و نه تند. همراه دیگران. با تمام تجهیزات اسلحه و کوله پشتی و... در عملیات مهمات هم اضافه میشود.
گاهی اوقات که نیروی وسط ستون جا میماند و بین ستون نظامی فاصله میافتد به صورت ابتکاری از مارپیچ حرکت کم میکند و به قول خودش میان بر میزند. این اشتباه است. حتما دلیلی داشته که سر ستون پیچها را به طور کامل طی کرده است. آنگاه بقیه ی نیروهای پشت سر با یک سر بالایی تند رو به رو میشوند و زود خسته میگردند. پس باید در راهپیمایی کوهستان دقت
کرد. نمی توان برای خود راهی را برگزید.
مدت زیادی راه میروی ولی به قله نمی رسی. نگاه میکنی ولی فاصله زیاد است. همین که از فاصله کم میشود و فکر میکنی در حال رسیدن به قله هستی، ناگهان یک قله ی دیگر پدیدار میشود. این کار چند بار تکرار میشود. خطای دید است. در کوه نمی توان خوب تخمین مسافت نمود. احتیاج به تمرین زیاد دارد.
اکثر بچهها با اجازه مسئولان از شلوار کردی استفاده میکنند. چون هم خنک تر و هم آزادتر است. شلواری گشاد که به طور عادی پاچه هایش تنگ است و مزاحم حرکت نمی شود. بعضیها هم شال کردی به کمر میپیچند و علاوه بر حمل اسلحه یک چوب دستی هم در دست دیگر میگیرند. بدنها هم آماده و ورزیده میشوند. خورد و خوراک هم خوب است. آب و هوای اینجا میطلبد. صبحها یک لیوان چای شیرین و چند عدد نان لواش. بین روز چند تکه نان و باقی مانده ی غذا. ظهر هم هر چه دادند الهی شکر. برنج و خورشت همراه با نان. بعدازظهر ساعت ۵ - ۴
هر چه باشد خوش است و شب هم که جای خود دارد.
[صفحه ۱۶]
کتریهای چای هم همیشه آماده است. کار نظامی در کوهستان سنگین و مداوم است و در نتیجه بدن انرژی و غذا میطلبد. تازه این مقدار کافی نیست و ای کاش امکانات بیشتری برای تغذیه وجود داشت. ولی همه قانع هستند. خیلی وقتها کنار چادر مینشینند و نان خالی میخورند. البته غذا هست ولی فقط سه وعده. ولی این جوانها در این آب و هوا و با این عملیات نظامی بیشتر احتیاج دارند. فلذا گاهی به سراغ
بلوطها میروند و آنها را در آتش میاندازند و هنگامی که حسابی سرخ و سیاه شدند، آنها را میخورند. مزه ی سیب زمین و یا گوشت پخته میدهند. خاصیت غذایی آن خیلی زیاد است و یک روستا که کمی آن طرفتر قرار دارد از آنها آرد درست میکنند و یک نوع نان محلی و مقوی میپزند.
اینجا هم این بلوطها خیلی زیاد و خودرو است و هر دفعه بچهها به یک شکلی آنها را برای خوردن آماده میسازند. گاهی در آتش میاندازند و گاهی به سیخ میکشند.
اول دستهها و سپس گروهان به خط میشود.
- از جلو نظام.
- الله.
- خبردار.
- یا حسین.
دفاع مقدس
سینای شلمچه
https://eitaa.com/zandahlm1357