۵۹- درود بر شما که به اسرار آگاهید! ابو هاشم می‌گوید: امام حسن عسکری علیه السلام روزه می‌گرفت. وقت افطار آنچه غلامش برای او غذا می‌آورد ما هم با آن حضرت از آن غذا می‌خوردیم و من با آن حضرت روزه می‌گرفتم. در یکی از روزها ضعف بر من چیره شد. اتاق دیگر رفتم و روزه خود را با مقداری نان خشک قندی شکستم. [۱] سوگند به خدا! هیچ کس از این جریان باخبر نبود. سپس به محضر امام حسن عسکری علیه السلام آمدم و نشستم حضرت به غلام خود فرمود: غذایی به ابو هاشم بده بخورد او روزه نیست من لبخندی زدم فرمود: چرا می‌خندی؟ هرگاه خواستی نیرومند شوی گوشت بخور، نان خشک قندی قوت ندارد گفتم: خدا و پیامبرش و شما راست می‌فرمایید (درود بر شما باد که به اسرار آگاهید). آن گاه غذا خوردم... [۲] ---------- [۱]: ظاهرا روزه وی مستحبی بوده؛لذا امام علیه السلام برایش آسان گرفتند. [۲]: بحار: ج ۲، ص ۲۵۵. جلد ۲ 📚داستانهای بحار الانوار https://eitaa.com/zandahlm1357