كه رابطۀ بسيار نزديكى ميان مشورت و هدايت است. چرا چنين نباشد در حالى كه مشورت عقول ديگران را به عقل انسان مىافزايد و انسان از تجارب و اطلاعات ديگران بهرهها مىگيرد كه بر هيچ كس پوشيده نيست. در بحثهاى گذشته نيز كرارا دربارۀ اهميت مشورت و تأكيد قرآن و روايات اسلام بر آن سخن گفتهايم.
(به شرح حكمت ١٦١ و ١١٣ و ٥٤ و عهدنامۀ مالك اشتر (٥٣) و غير آن مراجعه شود).
در ششمين نكته نكتۀ پنجم را به نحو ديگرى تأكيد مىكند و مىفرمايد:«آن كس كه به رأى خود قناعت كند خويشتن را به خطر افكنده است»؛ (وَ قَدْ خَاطَرَ مَنِ اسْتَغْنَى بِرَأْيِهِ) .
زيرا ضريب خطا در يك انسان بسيار زياد است؛ خطاهايى كه گاه آبروى وى را بر باد مىدهد، يا اموال انسان را آتش مىزند
و يا جان او را به خطر مىافكند؛ ولى ضريب خطا در كسانى كه اهل مشورتند هر اندازه طرفهاى مشورت بيشتر و آگاهتر باشند كمتر است. چرا انسان خود را از اين نعمت خداداد كه هزينهاى نيز بر دوش او ندارد محروم سازد.
دربارۀ خطرات استبداد به رأى كه تعبير ديگرى از استغناى به رأى است نيز در روايات اسلامى و بحثهاى گذشتۀ نهج البلاغه مطالب قابل توجهى ذكر شده است (به شرح حكمت ١٦١ از همين كتاب مراجعه شود).
در هفتمين نكته مىفرمايد:«صبر با مصائب مىجنگد»؛ (وَ الصَّبْرُ يُنَاضِلُ الْحِدْثَانَ) .
«حدثان» به معناى حوادث ناراحتكننده و ناگوارى است كه در زندگى انسان خواه ناخواه رخ مىدهد و هر كس به نوعى به يك يا چند نمونه از اين حوادث گرفتار است. آنچه مىتواند تأثير اين حوادث را بر وجود انسان خنثى كند تا از پاى در نيايد همان صبر و شكيبايى و استقامت است.
و در مقابل آن جزع و بىتابى است كه امام عليه السلام در هشتمين نكته به آن اشاره كرده مىفرمايد:«جزع و بىتابى به حوادث دردناك زمان كمك مىكند»؛ (وَ الْجَزَعُ مِنْ أَعْوَانِ الزَّمَانِ) .
اشاره به اينكه گذشت زمان قواى انسان را تدريجاً تحليل مىدهد و هر نفسى قدمى بهسوى مرگ است؛ ولى جزع و بىتابى سبب تشديد آثار آن مىشود اى بسا عمر هفتاد ساله را به نصف تقليل مىدهد، بنابراين همانگونه كه صبر و شكيبايى با حوادث تلخ مىجنگد و انسان را در برابر آنها استوار مىدارد جزع و بىتابى به كمك آن حوادث مىشتابد و آثار آن را در وجود انسان عميق و عميقتر مىسازد.
در كلام حكمتآميز ١٨٩ اين جملۀ پرمعنا آمده بود كه مىفرمود:
«مَنْ لَمْ يُنْجِهِ الصَّبْرُ أَهْلَكَهُ الْجَزَعُ ؛كسى كه صبر و شكيبايى او را نجات ندهد جزع و بىتابى او را هلاك خواهد ساخت».
در حديثى از امام صادق عليه السلام مىخوانيم:
«لَوْ لا أَنَّ الصَّبْرَ خُلِقَ قَبْلَ الْبَلاءِ يَتَفَطَّرُ الْمُؤمِنُ كَما تَتَفَطَّرُ الْبيضَةَ عَلَى الصَّفا ؛اگر صبر و شكيبايى قبل از بلا آفريده نشده بود افراد با ايمان در برابر حوادث ناگوار از هم متلاشى مىشدند همانگونه كه تخممرغ با اصابت به سنگ متلاشى مىشود». ١
اضافه بر اين آثار مادى كه مترتب بر صبر و جزع مىشود از نظر معنوى نيز هلاكت ديگرى دامنگير افرادى مىكند كه در برابر حوادث بىتابى و جزع مىكنند و آن اينكه اجر آنها را ضايع مىسازد در حالى كه صابران اجر و پاداش فراوانى دارند.
در همين زمينه در روايت پرمعنايى از امام صادق عليه السلام مىخوانيم:
«إذا دَخَلَ الْمُؤمِنُ فِي قَبْرِهِ كانَتِ الصَّلاةُ عَنْ يَمِينِهِ وَ الزَّكاةُ عَنْ يَسارِهِ وَ البِرُّ مُظِلٌّ (مُطِلٌّ) عَلَيْهِ وَ يَتَنَحَّى الصَّبْرُ ناحِيَةً، فَإذا دَخَلَ عَلَيْهِ الْمَلَكانِ اللَّذانِ يَليانِ مُسائَلَتَهُ قالَ الصَّبْرُ لِلصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ وَ الْبِرِّ: دُونَكُمْ صاحِبُكُمْ فَإنْ عَجَزْتُمْ عَنْهُ فَأَنَا دُونَهُ ؛هنگامى كه فرد باايمان را در قبر مىگذارند نماز در طرف راست و زكات در طرف چپ او و كارهاى نيك مشرف بر او مىشوند و صبر در گوشهاى قرار مىگيرد و چون دو فرشتۀ مأمور سؤال وارد مىشوند صبر به نماز و زكات و كارهاى نيك مىگويد به يارى دوستتان بشتابيد اگر شما از ياريش ناتوان شديد من ياريش مىكنم». ١
افزون بر اينها بىتابى غالباً سبب رسوايى انسان مىشود و نشان مىدهد كه او آدمى كمظرفيت و بى استقامت است به همين دليل در حديثى از امام صادق عليه السلام مىخوانيم:
«قِلَّةُ الصَّبْرِ فَضيحَةٌ ؛كمى صبر و شكيبايى اسباب فضيحت و رسوايى است». ٢ ذكر اين نكته نيز لازم به نظر مىرسد كه خداى متعال براى اينكه انسان در برابر حوادث فوقالعاده سخت از پاى درنيايد صبر را در وجود او آفريده به همين دليل نگاه مىكنيم هنگامى كه مثلاً مادرى بهترين فرزند عزيزش را از دست مىدهد چنان بىتابى مىكند كه خود را به زمين و ديوار مىكوبد؛ امّا با گذشت زمان كمكم آرامش بر او مسلط مىشود و غالباً بعد از چندين روز يا چند هفته به حال عادى در مىآيد و اگر اين صبر خداداد نبود و آ