ح. روشنی فجر بالا آمده و زمین جنگ روشن شده. فرصت زیادی باقی نیست. باید تصمیم گرفت. حمله به پل و یا عقب نشینی. شاید تا نیم ساعت دیگر، راهی برای بازگشت به عقب هم باقی نماند چون با روشن شدن هوا، در دید مستقیم دشمن قرار خواهیم گرفت و امکان هر گونه تحرکی از بین می‌رود. درخواست اعزام نیروی کمکی بی فایده است. از عقب خبر نداریم، ولی [صفحه ۲۳۸] معلوم است که نیرویی برای اعزام به جلو وجود ندارد و دو گردان دست نخورده و سالم حدود بیست کیلومتر عقب ترند. زمان کافی برای رسیدن آنها وجود ندارد. یک بن بست نظامی. عراقی‌ها هم نمی دانند ما می‌خواهیم چه کنیم؟ آنها منتظر گذشت زمان هستند و روشنی صبح را آرزو می‌کنند. چند لحظه می‌گذرد و فرماندهی لشکر دستور عقب نشینی می‌دهد. باید به عقب برگردیم. راهی برای مقاومت نمانده. یک بار دیگر درخواست نیرو می‌شود تا پل تصرف شود. ولی امکان ندارد. معاون لشکر پشت بی سیم می‌آید و می‌خواهد که هر چه سریعتر به عقب برگردیم. دفاع مقدس سینای شلمچه حداقل برای ☝️☝️نفر ارسال کنید. https://eitaa.com/zandahlm1357