.......:
مشکل دوّم: تأخیر در تولّد حضرت جواد (علیه السلام)
از جمله اموری که امتحان الهی را در زمان حضرت رضا (علیه السلام) برای شیعیان سخت و بهانه معاندان را در مخالفت با ایشان زیاد و ساده دلان را به تحیّر وادار میکرد این بود که ولادت حضرت جواد (علیه السلام) به عنوان اولین فرزند پسر ایشان در دهه آخر عمر حضرت، هنگامی که عمر شریفش از چهل سال فراتر بود، اتفاق افتاد، یعنی بیش از ده سال از امامت حضرت که در سن ۳۵ سالگی آغاز شده بود، میگذشت.
همین امر سبب شد تا عده ای بر حضرت رضا (علیه السلام) به جهت نداشتن جانشین خرده بگیرند لذا حضرت رضا (علیه السلام) تأکید مینمود که خداوند به من فرزندی خواهد داد. کلیم بن عمران به حضرت رضا (علیه السلام) گفت: از خداوند بخواه به شما فرزندی عنایت کند، حضرت فرمود: به من فرزندی داده خواهد شد که وارث من است. [۱]
شخصی به بزنطی - از یاران امام رضا (علیه السلام) - گفت: بعد از صاحب تو (حضرت رضا (علیه السلام) ) امام کیست؟ از حضرت بپرس. وی نزد امام رفت و از ایشان پرسید. حضرت فرمود: امام، (بعد از من) پسرم میباشد، سپس اضافه نمود: آیا کسی میتواند بگوید پسرم، و پسر نداشته باشد؟ مدتی بعد حضرت جواد (علیه السلام) متولد شد. [۲]
عقبه بن جعفر به حضرت رضا (علیه السلام) گفت: شما به این سن رسیده ای ولی فرزند نداری؟ حضرت فرمود: صاحب این امر
نمی میرد تا جانشین خود را ببیند. [۱]
دیگری به حضرت رضا (علیه السلام) گفت: آیا امامت شما در عمو و دایی میشود؟ فرمود: نه؛ پرسید: در برادر چه؟ فرمود: نه؛ پرسید: پس در کیست؟ (یعنی شما که فرزند نداری؟ ) فرمود: در فرزندم؛ با آن که آن روز، فرزندی نداشت. [۲]
و مکرّر از حضرت در این مورد میپرسیدند و ایشان میفرمود: خداوند به من پسری عنایت خواهد کرد. [۳]
حسین بن قیاما که از سران گروهک واقفیه بود، به حضرت رضا (علیه السلام) گفت آیا شما امامید؟ فرمود: بله. گفت: خدا را گواه میگیرم که تو امام نیستی!
----------
[۱]: - بحار، ج ۵۰، ص ۱۵.
[۲]: بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۲۱ و بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۲۲ ازکافی و ارشاد مفید.
[۱]: - بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۳۵.
[۲]: بحار، ج ۵۰، ص ۲۱.
[۳]: بحارالانوار، ج ۵۰، ص ۳۵.
در این هنگام حضرت رضا (علیه السلام)، مدتی طولانی سر به زیر انداخت و زمین را خراش میداد، سپس سربلند نمود و فرمود: از کجا دانستی که من امام نیستم؟ گفت: از امام صادق (علیه السلام) روایت است که امام بدون فرزند نیست، در حالی که شما به این سن رسیده ای و فرزند نداری.
حضرت رضا (علیه السلام) دوباره بیش از بار اول سر به زیر انداخت و سپس سربرداشت و فرمود: خدا را گواه میگیرم که روزها و شبها نمی گذرد تا این که خداوند به من فرزندی عنایت نماید.
راوی گوید: هنوز یک سال نگذشته بود که حضرت جواد (علیه السلام) متولد شد. [۴]
پس از تولد حضرت جواد (علیه السلام) و تحقق پیشگویی حضرت
رضا (علیه السلام) (که خود دو دلیل بر امامت حضرت رضا (علیه السلام) بود)، به ابن قیاما گفتند: آیا این نشانه برای تو کافی نیست؟ وی اعتراف کرد و گفت: به خدا سوگند که این نشانه بزرگی است، اما حدیثی را بهانه کرد و از عقیده انحرافی خود برنگشت. [۱]
----------
[۴]: بحار، ج ۴۹، ص ۳۴.
[۱]: بحار، ج ۴۹، ص ۶۸.
به همین جهت است که تولد حضرت جواد (علیه السلام) برای شیعه از اهمیت فوق العاده ای برخوردار بود؛ لذا حضرت رضا (علیه السلام) ایشان را مولود مبارک نامید.
شخصی به نام یحیی صنعانی گوید: خدمت حضرت رضا (علیه السلام) در مکه رسیدم؛ دیدم حضرت، برای فرزندش موزی را پوست میگیرد و به او میدهد. عرض کردم: فدایت شوم، آن مولود مبارک همین است؟ فرمود: آری ای یحیی! هذا المولودُ الَّذی لَمْ یُولَدْ فیِ الْأِسلامِ مِثْلُهُ مَولُودٌ اَعْظَمُ بَرَکَهً عَلی شیعَتِنا مِنْه! یعنی این است آن فرزندی که در اسلام با برکت تر از او برای شیعیان متولد نشده است. [۲]
مؤلف گوید: از سوالها و اعتراضها در مورد تولّد حضرت جواد (علیه السلام) معلوم میشود که بسیاری از آن افراد نسبت به امام خود و به طور کلی برنامه ی امامان آگاهی کافی نداشته اند. البته فضای نامناسب تبلیغی آن زمان نیز در این ناآگاهی بسیار مؤثر بود وگرنه طبق روایات متعدّد، مسأله امامت ائمه (علیهم السلام) و برنامه عملی ایشان و نامهای ایشان، همگی از جانب خداوند تعیین، و توسط پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ابلاغ شده بود. امام صادق (علیه السلام) فرمود: مسأله وصیت - امامت - از آسمان بر محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) به صورت نوشته ای نازل شد،
با آن که هیچ امری به صورت نوشته ی مهر شده به جز وصیت نازل نشد و توسّط جبرئیل به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) داده شد تا حضرت آن را به علی (علیه السلام) و فرزندان او برساند. آن نوشته مهرهایی داشت و امیرالمؤمنین (علیه السلام) دستور داشت یک مهر را بگشا