#نمای_نزدیک
آدمها؛ آن روزها و امروز
فائقه بزاز
در مقایسه با بقیه انقلاب های دنیا که بر پایه خشونت، کشتار و کودتا شکل می گیرد، انقلاب اسلامی ایران به دلیل تکیه بر آرمان های اصیل دینی و هویت مردم سالارانه آن کمترین میزان خشونت را داشت که آن هم مربوط به گروهک منافقین بود. از سوی دیگر به فاصله کمی از انقلاب یک جنگ فرسایشی از سوی غرب و عراق به ایران تحمیل شد تا انقلابیون یک دشمن مشترک داشته باشند. با این وجود بودند کسانی که در همان دوران ابتدای انقلاب و شکل گیری حکومت و نظام اسلامی به افراطی گری بپردازند و با اقدامات خودسرانه و مغایر با اصول و احکام اسلامی نظریه های التقاطی جاهلانه بدهند و خودسرانه آن ها را اجرا کنند. مثلا موهای بلند را قیچی کنند یا کراوات افراد را بچینند یا به دستان عریان مردانی که آستین کوتاه پوشیده اند رنگ بپاشند. همان افراطی که در نهج البلاغه نکوهش شده و مولا امیرالمؤمنین آن را هم راستا با تفریط، از نشانه های جهل و جاهلیت دانسته اند.
اخیرا و در بحبوحه شرایطی که اغتشاشات را پشت سر گذاشتیم و جامعه بعد از گذراندن این دوران تلخ تا حدودی در حال پوست اندازی دوباره است اظهارات صورتی برخی افراد که اتفاقا از سوابق خاصی در حوزه رسانه و حوزه برخوردارند عجیب است مثل حکایت آقای مهدی نصیری مدیر مسئول اسبق کیهان. در آشوب طلبی های اخیر دشمن با صراحت اعلام کرد هدفش چیزی فراتر از حجاب و روسری زن ایرانی یا مرگ یک دختر جوان است؛ اما انگار برخی تلاش کردند تا نشنوند و به جای هم درد شدن با اکثریت جامعه که حجاب و پوشش را خط قرمز می دانند نظام و قوانین را زیر سؤال ببرند و با تقطیع روایات ماهیت و فلسفه حجاب را انکار کنند!
به دنبال این انکارگرایی ها از سوی عده ای از جمله آقای نصیری، خاطره ای درباره ایشان در زمانی که مسئولیت موسسه کیهان را بر عهده داشتند از قول تقی دژاکام نقل شده که جالب توجه است، «مردادماه سال ۱۳۶۹ بود. آن روز ناصر بهرامی راد یکی از دوستانی که تازه به سرویس اندیشه های روزنامه آمده بود مطلب خوبی درباره مادام کوری شیمی دانی که تحقیقات مؤثری درباره رادیواکتیو داشت، نوشته بود. مطلب خوبی بود و گفتم آن را به خانم قدوسی تایپیست گروه بدهد تا برای چاپ در صفحه آماده کنیم. مطلب را به دوست خوب و هنرمندم علی رضایی هم که آن موقع طراح جوان و صاحب سبک و امروز مجسمه ساز خوبی است، دادم که برای آن طرح بکشد. فردای آن روز وقتی کار تمام شد و صفحه را برای امضا پیش آقای نصیری مدیرمسئول وقت روزنامه کیهان بردم، خوب به صفحه نگاه کرد و گفت: «مطلب خوبی است؛ اما طرح را عوض کن.» فکر کردم در جزئیات طرح مشکلی وجود دارد یا تصویر ماری کوری خوب از آب درنیامده است، اما وقتی گفت چرا مادام کوری را بدون حجاب کشیده است، هم خنده ام گرفت و هم تعجب کردم! آخر مادام کوری مسیحی لهستانی که یک صد و خرده ای سال پیش زندگی می کرده چرا باید سرش روسری می کردیم؟ آن هم در طرح و نه در تصویر؟! آن هم در شرایطی که شبکه های مختلف تلویزیونی در فیلم و سریال و مستند و... زنان خارجی را با همان حالت بدون حجاب نشان می دهند!
گفتم: «آقای نصیری! مادام کوری را با حجاب کنیم مردم می خندند»؛ راستش را بخواهید خجالت هم می کشیدم که او را آن هم در قالب طرح باحجاب کنیم. اما آقای نصیری کوتاه بیا نبود. به سرویس برگشتم و ماجرا را به دوست طراحمان گفتم. رضایی که اتفاقا دامغانی هم بود و فکر کنم به دلیل همین آشنایی با آقای نصیری دامغانی به کیهان راهیافته بود، بیشتر از من تعجب کرد و البته ناراحت شد. هرچه به او گفتم که مادام کوری را با حجاب بکشد قبول نکرد و گفت این کار توهین به من و به خوانندگان روزنامه است.
گفتم: «صفحه، گیر طرح توئه»؛ گفت: «یک کاری اش می کنم.» و شروع کرد طرحی دم دستی از وسایل آزمایشگاهی شیمی کشید و داد و کلا خانم مادام کوری را از طرح حذف کرد. طرح را به آقای نصیری نشان دادم؛ فهمید که این جور طرح کشیدن نوعی اعتراض است؛ اما چیزی نگفت و صفحه را امضا کرد.»
شاید بخشی از وضع حجاب الان جامعه ما به دلیل همین افراط ها، بی توجهی ها و بدسلیقگی های مدیران و دستگاه های اجرایی و مسئول است که با عملکرد اشتباهشان بدترین تصویر را از یک واجب زیبای الهی در اذهان مردم ترسیم کردند. و آخر هم خودشان منکر اعتقادات قبلی شان شده اند و در حال حاضر هم مخالف حجاب و الزام به حجاب هستند.
@zane_ruz
ارتباط با ادمین:
@zaneruz97