تعریف میکرد یکی از دوستان دخترم حال ندار بود شب سوم محرم بود خواستم برم هییت رفتم لباس عوض کردم تو چارچوب در بودم دخترم از خواب بیدار شد گفت بابا کجا میری؟ گفتم میرم هیئت گفت نمیشه نری؟ گفتم اخه امشب شب حضرت رقیه است