♥️
پیرمرد داشت با موبایلش حرف میزد. گل از گلش شکفته بود. من که از کنارش رد شدم داشت میگفت: «خیلی ممنون، خدا احوالتو بپرسه.»
باورت میشه؟ چه عبارت بکری؛ چه تمنای لطیفی؛ چه تعارف نغزی!
مثلا خدا بهت بگه چطوری بندهی من؟ روبهراهی؟ روبهرشدی؟ کم و کسری که نداری؟ ها؟
آخ آخ، میشه یعنی؟
#مریم_قهرمانلو
#زناشویی💞
Eitaa.com/zenashooyi