*همه‌ کارهاش رو حساب بود. وقتی پاوه بودیم، هر روز صبح محوطه را آب‌وجارو می‌کرد، اذان می‌گفت... تا ما نماز بخوانیم، صبحانه حاضر بود. کم‌تر پیش می‌آمد کسی توی این کارها از او سبقت بگیرد..... @zendagibazendagishohada