متوسل شدن علامه اميني به حضرت علي (ع) براي شفاي زن سني
علامه را به سميناري در بغداد دعوت ميكنند هنگامي كه علامه وارد ميشود كسي به او اعتنايي نميكند و علامه در پايين مجلس مينشيند بعد از چند لحظه پسري نوجوان روبروي علامه آمده و به او خيره نگاه ميكند و سپس جملاتي عربي به شخصي در آنجا گفته و آن نوجوان ميرود علامه از آن شخص سؤال ميكند كه اين نوجوان چه كسي بود و چه ميگفت؟
آن شخص جواب داد كه مادر اين جوان به مرض صرع دچار بوده و چون علاج پزشكان فايدهاي نداشته پيش يكي از علماي شيعه رفته و ايشان دعايي نوشتند و دستور دادند كه اين خانم دعا را در روسري خود نگاه دارد و همراه خود داشته باشد و چون اين كار را كردند مرض صرع او خوب شد حالا چند روزي است كه آن دعا را گم كرده است و اين خانم مرضش عود كرده و اين پسر ميگفت: آيا اين شيخ همان عالم است و من گفتم: نه آن كسي ديگر بوده است.
علامه به آن شخص گفت: من هم دعا بلدم و ميتوانم مرض اين خانم را علاج كنم و بلافاصله آيهاي از قرآن نوشته و به آن شخص داد تا به آن خانم برسانند، همين كه آن شخص رفت دعا را بدهد..
🔸 کانال
#زندگی_پس_از_زندگانی
@zendegi_pas_az_zendegani
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
انتشارپستثوابجاریه درپی دارد