💫
حکایت های زیبا و آموزنده 💫
ـ🤍🌼🤍🌼🤍🌼
ـ🌼🤍🌼🤍🌼
▪️مردی داستان خود را بازگو میکند و میگوید .
من دارای شش دختر بودم و زنم دوباره حامله شد با خودم گفتم :
اگر زنم دوباره دختر بیاره من طلاقش میدهم ، ولی چیز عجیبی برام پیش آمد
شب در خواب دیدم که دو مامور آمدند دست من را گرفتند و به جهنم بردند
ولی جهنم هفت دروازه دارد ...
▫️من را به هر دری که میبردند یک دختر از دخترهام جلوی در نشسته بود نمیگذاشت که مرا از اون در ببرند تو.
ولی شش دخترم مرا از در جهنم نجات دادن تنها یک در مانده بود که مرا ببرند.
مرا به اون در بردند ولی از خواب پریدم.
همون جا شکر و سپاس خدا را کردم و توبه کردم.
▪️فهمیدم که هیچ کار خدا بی حکمت نیست.
شاکر باشیم به اون چیزی که خداوند به ما عطا میکند
▫️چون پسر و دختر تنها دست خداست .
وآنچه الله می پسندد از انتخاب ما بهتر است.
📌
#داستانهای_عبرت_آموز📖
💫
@zendegiishirinn💫
#زندگی شیرین 🍃
---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---