راه می رفت؛ پایش به سکه ای خورد ... در تاریکی، فکر کرد طلاست! کاغذی را آتش زد تا آن را ببیند؛ دید 2 ریالی است! بعد دید کاغذی که آتش زده، هزار تومانی بوده! گفت: چی را برای چی آتش زدم! و این حکایت زندگی خیلی از ما هاست؛ که چیزهای بزرگ را برای چیزهای کوچک آتش میزنیم و خودمان هم خبر نداریم! «برای بدست آوردن چی، چی رو از دست میدیم؟» ✅به جمع با نشاط زنده شادی ها بپیوندید @zendeshad