✨✨🍃✨✨🍃✨✨ 🔆خدعه‌ی جنگی 🍃یکی از پادشاهان، شهری را محاصره کرد و مدت محاصره طول کشید. امیر آن شهر وزیران را جمع کرد و گفت: چه کنیم، آیا تسلیم شویم یا آن‌که شبانگاه از شهر فرار کنیم؟ 🍃یکی از آن‌ها گفت: من نظرم این است که آنچه در خزانه‌ی دولت از طلا هست، تیر درست کنند و بر آن این دو بیت را بنویسید: 🍃«از جود و کرم، تیر طلای ناب به‌سوی دشمن می‌افکنند، پس مجروحین طلا را صرف می‌کنند و بهبود می‌یابند و آنان که به تیر بمیرند، طلای را صرف در کفن و دفن او می‌کنند.» 🍃پس رأی او را پسندیدند و تیرها از طلا ساختند و به روی دشمن ریختند. پادشاهی که آن شهر را محاصره کرده بود؛ چون آن تیرهای طلا و نوشته را دید، دستور داد لشکر از محاصره دست بردارند و آن شهر را رها کنند و گفت: «مثل این شهر را نمی‌شود فتح کرد، زیرا آن‌قدر ثروت دارند که تیرهای آن‌ها طلاست که برای مجروحین دوا و برای کشته‌شدگان کفن می‌شود.» 📚(نمونه معارف، ج 4، ص 80 -ثمرات الاوراق، ج 2، ص 223) @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺