فقیری به مسجد اومده بود و کفش مناسبی نداشت🙁 ابراهیم پیش او می ره و کفشهایش را به آن مرد هدیه می ده..😍 خودش در گرمای ظهر تابستان با پای برهنه از مسجد تا خانه می ره! او واقعا مرد خدا بود🙂 @Zibatarin_Eshgh