🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#کرامات_شهداء
#پدرانه
#در_جستجوی_شهید
در اهواز مسئول انتقال
#شهدا بودم.
یک روز پیرمردی مراجعه کرد و گفت: فرزندم
#شهید شده و در اینجاست ، با تعجب سراغ لیست
#شهدا رفتم . اما هر چه گشتیم مشخصات
#پسر او نبود. پیرمرد اصرار می کرد که آمده تا
#پسرش را با خودش ببرد!
من هر چه می گفتم که چنین مشخصاتی در میان
#شهدا نداریم بی فایده بود.
پیرمرد مرتب اصرار می کرد.
یادم افتاد چند
#شهید_گمنام در مقر داریم .
نا خود آگاه پیرمرد را به کنار
#شهدای_گمنام بردم .
شش
#شهید را دید اما واکنشی نشان نداد ، اما با دیدن
#شهید هفتم جلو آمد فریاد زد : الله اکبر... این
#فرزند من است ، بعد هم او را در
#آغوش کشید و
#پسرش را صدا می کرد. اما این
#شهید هیچ عامل مشخصه ای نداشت !
نه پلاک، نه کارت ونه...
پیرمرد گفت : عزیزان ، این
#پسر من است می خواهم او را با خودم به شهرمان ببرم.
از خدا خواستم خودش ما را کمک کند. با دقت یکبار دیگر نگاه کردم. در میان بقایای پیکر
#شهید تکه های لباس و یک کمربند بود. کمربند پر از گل بود. نا امید نشدم باید نشانه ای پیدا میکردم روی لباس هیچ نشانه ای نبود .
به سراغ کمربند رفتم. آن را برداشتم وشستم. چیز خاصی روی آن نبود. بیشتر دقت کردم ناگهان آثار چند حرف انگلیسی نمایان شد. چهار بار کلمه m کنار هم نوشته شده بود این یعنی اسم
#شهید که پدرش ساعتی پیش برای ما گفته بود:
#میر_محمد_مصطفی_موسوی
پدرش این نشانه را هم گفته بود این که
#پسرش اسم خود را اینگونه می نوشته ، با لطف خدا و تلاش بسیار فهمیدیم این حروف را خود
#شهید نوشته و ما خوشحال از اینکه این
#شهید_گمنام به آغوش خانواد اش باز گشته .
پیکر
#شهید را با گلاب شستیم و در پارچه سفیدی قرار دادیم و روز بعد هم به سوی
#مشهد فرستادیم .
اما این پدر از کجا می دانست که
#فرزندش پیش ماست!!!
منبع: کتاب کرامات شهدا
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
#زیر_چتر_شهدا_در_امان_هستیم
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید🙏
لینک کانال ما 👇
@zirechatreshohada1401