📚 برشی از کتاب «انسان جاری»(2) ✍نوشته: حجةالاسلام سیدمسعود پورسید آقایی انسان جاری ... کسی [است] که در وسعت دریای دلش سنگریزه‌ها _دنیا، نفس، خلق، شیطان⁹_ موجی ایجاد نمی‌کنند. این ماییم تشنه و لبریز و پر، تشنهٔ قدرت و لبریز شهوت و پر از هوا و هوس. اما آنانی که از ایمان و عشق¹⁰ غیر حق رهیده و از عشق بالاتری¹¹ برخوردار شده‌اند، و با او دیده و با او رفته‌اند و پر از امر او و لبریز از محبت، و تشنهٔ خدمت به خلق اویند، این سنگ‌ها در فراخنای روحشان موجی ایجاد نمی‌کند هیچ، که قدرتی هم می‌سازد. پس نه فراری، که مشتاقند. منظورم از انسان ذاهب، آنی است که این همه استعدادهای فردی و اجتماعی و عالی‌اش را به کار گِل نگماشته، به رشدی رسانده و از جهتی عالی برخوردار ساخته. آنی است که از حضیض ذلّت بودن، به اوج وسعت شدن راه یافته و سرود زیبای إِنّی ذاهِبٌ إِلَی رَبِّی¹² را سر داده. مقصودم از انسان بالنده، انسانی است که انسان و هستی و نقش انسان در هستی را شناخته. انسانی که از دغدغه‌های مدام فکری رهایی یافته و تمامی پل‌های پشت سرش را شکسته تا در لحظات بحرانی، مجبور به بازگشتن نگردد. انسانی که در برخوردهایش، نه به خوشایندها، که به معیارها و میزان‌ها دعوت می‌کند و نه به یافته‌ها، که به روش‌ها فرا می‌خواند. بسان چشمه می‌کاود، نه همچون استخر به آب ببندد؛ که جوشش بهتر از بخشش است. انسان جاری، انسانی است که پس از تولدش به تولید می‌پردازد. انسانی که زندگی دیگران از باغ زندگی او به گُل می‌نشیند و در باغ دست‌های او جوانه می‌زند¹³. انسانی که مجهز به بینات و کتاب و میزان است. انسانی که با آیه محکم، اعتقادش و با اخلاق، روحش و با احکام، روابطش را هماهنگ کرده است. انسانی که در فکرش از بنیاد‌ها و در روحش، از ظرفیت‌هایی برخوردار است. انسانی که به عبودیت رسیده و محرّکی کمتر از خدا و حرکتی کمتر از رشد ندارد. انسانی که روش مبارزه با سؤالات را آموخته و با سه گام «طرح، تنظیم و تحلیل» همراه گشته است. و بالاخره مرادم از انسان جاری، کسی است که اسوه‌ای دارد و حجتی؛ اسوه‌ای چون محمد(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) و حجتی چون علی(علیه‌السلام). ─┅ঊ🍃🌹🍃ঊ┅─ سَیَعلَمُ الَّذینَ ظَلَموا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبونَ 🌹 🥀 گنجینه ای از بهترین مطالب 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1327431703C4d3e0da40c @zohoore_ghaem