🔻در سوریه چه می‌گذرد؟ (بخش اول) ✍️محمد کوره‌پز (در این چند روز که همه از پیشروی سریع تروریست‌ها در حلب و حماه متعجب بودند تلاش کردم از منابع موثق برآورد صحیحی از میدان داشته باشم. متنی که پیش روی شماست حاصل این جستجو است. امید که مفید فایده باشد.) 1- بی‌تردید مقصر اول اتفاقات اخیر سوریه را باید ارتش فاسد و ناکارآمد این کشور دانست که البته چندان هم موضوع عجیبی نیست. رزمندگان مدافع حرم خاطرات تلخی از ارتش بعثی سوریه در دوران مبارزه با تروریست‌ها دارند. از تسلیم خطوط به تروریست‌ها تا نفوذ عناصر جاسوس و حتی فساد اخلاقی و اعتقادی. طبیعی است که چنین ارتشی در برابر یک نیروی تکفیری که با عقیده ولو غلط در حال جنگ و قتال است نمی‌تواند کاری از پیش ببرد و دلیل اصلی عقب‌نشینی‌های مکرر ارتش عربی سوریه از حلب و حماه و ... همین است. این که می‌بینید بشار اسد دستور افزایش 50 درصدی حقوق ارتش را می‌دهد در واقع تلاشی برای تکان دادن این نظامیان است و ناگفته پیداست که این مشوق‌های مالی هم موفق نخواهد بود. البته معدودی از فرماندهان و نیروهای با غیرت ملی مثل ژنرال سهیل حسن را باید از این کلیت استثنا کرد. 2- ایران و جبهه مقاومت در این ماجرا به هیچ وجه غافلگیر نشده‌اند. برآوردهای اطلاعاتی از سه ماه پیش کاملا گویای این بود که تروریست‌های مستقر در ادلب در حال آمادگی برای حمله هستند. قبل از آن هم می‌دانستیم که به تعهدات ترکیه در سوچی و آستانه نمی‌توان تکیه کرد و اردوغان ابایی از هزینه کردن تکفیری‌ها برای مقاصد خود ندارد. اما مشکل اینجاست که در سوریه تصمیم‌گیری نهایی با ایران نیست. لذا خطای محاسباتی دولت سوریه در بی‌توجهی به هشدارهای ایران را هم باید در نظر گرفت. 3- اجازه بدهید قدری ریشه‌ای تر به موضوع نگاه کنیم. ترکیب جمعیتی سوریه حدود 75 درص سنی، 10 درصد مسیحی و تنها 13 درصد شیعه (علوی و اسماعیلی) است. تمامیت‌خواهی و دیکتاتوری حزب بعث در راه ندادن به اهل سنت در ساختار حکومتی از یک طرف و فساد گسترده در بین علوی‌های حاکم از طرف دیگر، زمینه اصلی بحران 2011 و نیز اتفاقات فعلی است. (البته ما می‌دانیم که بالا کشیدن علویان در دوره حافظ اسد در واقع دلایل دیگری داشت ولی فعلا مجال توضیح این موضوع نیست) در جامعه‌ای با اکثریت سنی که از دیرباز با اسلام اموی و ضدشیعی خود گرفته‌اند ترکیب فعلی صحنه بزرگترین انگیزه‌ها را در اختیار عناصر تکفیری قرار می‌دهد تا بر روی گسل‌های موجود بحران‌آفرینی کنند. ایران با فهم صحیح از این مسئله به خوبی می‌دانست که پاکسازی سوریه -و حتی شاید بتوان گفت آزادسازی ادلب- پایان کار نخواهد بود و باید تغییرات ریشه‌ای در دستور کار قرار گیرد وگرنه هر لحظه امکان حرکت معکوس وجود دارد. 4- شهید بزرگوار حاج قاسم سلیمانی بعد از آزادسازی بخش اعظم خاک سوریه از عناصر تکفیری، پیشنهاد ایجاد اصلاحات در ساختار حاکمیت را به بشار اسد داد و خود نیز با مذاکره با عناصر میانه‌رو سنی تلاش کرد تا وضعیت صحنه را به شکل معتدل‌تری در آورد و توفیقاتی هم در این زمینه کسب کرد. ولی متاسفانه برخورد حکومت سوریه (و البته بعضی دولت‌ها در ایران) با این وضعیت را باید فرصت‌سوزی بزرگ نامید. نتیجه این شد که ما فرصت بهره‌برداری از پیروزی‌های میدانی را از دست دادیم و کشورهایی مثل امارات و ترکیه در خلاء حضور ما میدان‌دار شدند.