#جمعه_های_انتظار
▪️همین که دست قلم در دوات می لرزد
به یاد مهر تو چشم فرات می لرزد
▪️نهفته راز «اذا زُلْزِلَتْ» به چشمانت
اگر اشاره کنی کائنات می لرزد
▪️«هزار نکته ی باریک تر ز مو اینجاست»
بدون عشق تو بی شک صراط می لرزد
▪️تو را به کوثر و تطهیر و نور گریه مکن
که آیه آیه تنِ محکمات می لرزد
▪️کنون نهاده علی سر، به روی شانه ی در
به روی گونه ی او خاطرات می لرزد
▪️غزل تمام نشد، چند کوچه بالاتر
میان چشمِ سواری فرات می لرزد
▪️سپس سوار می افتد، تو می رسی از راه
که روضه خوان شوی اما صدات می لرزد
▪️غروب جمعه کنار ضریح، روی لبم
به جای شعر، دعای سمات می لرزد...
@deldadegi
دلدادگی💙