همیشه با دو سه نفر میرفت گلزار شهدا قدم به قدم که میرفت جلو، دلتنگ‌تر از قبل میشد، دلتنگ شهادت، دلتنگ رفقای شهیدش. کنار قبور می‌ایستاد و رازهای مگویش را به یارانش میگفت، جنس نجواهای فرمانده را نشنیده هم میشد فهمید، نجواهایی از جنس دلتنگی، جاماندگی و دلواپسی، حاجی بین قبرها راه میرفت مینشست و خلوت میکرد بعد رو میکرد به ما و میگفت: قرآن همراهتون هست؟ اگر بود که سوره حشر را میخواند و اگر هم نبود از توی موبایل برایش می‌آوردیم این عادت حاجی بود باید سوره حشر را سر مزار شهدا حتما میخواند. 🌷 سلام روزتون شهدایی 🕊 🌷🏴🕊🌷🏴🕊🌷🏴🕊🌷 @ya_zahhra_313