°•|🌿🌹 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ◽️داشت رو زمین با انگشت یه چیزی می‌نوشت رفتن جلو نگاه کردن دیدن چندین متر هی پشتِ سر هم نوشته حسین .. حسین .. حسین .. جوری که انگشتش زخم شده ◽️گفتن چیکار می‌کنی حاجی؟! گفت: [[ چون میسر نیست بر من کامِ او ]] [[ عشــــــــق بازی می‌کنم با نام او ]] @shahidane1 گنجینه ای از مطالب ناب مهدوی ولایی معنوی شهدایی معرفتی و....👇👇 http://eitaa.com/joinchat/1327431703C6a2d9b1729