1 ❇️ بى‏ بهره بودن از عنايت رب جليل زواياى گوناگونى دارد، به گونه‏اى كه احساس نياز را در نهاد آدمى برمى‏انگيزد كه به طور طبيعى انسان نيازمند را وادار مى‏كند كه به دنبال پناهگاه امنى برود و در نزد او زانو بزند ولى از آن جا كه نهاد آدمى حقيقتى نامحدود و نيازهاى او نيز بى‏نهايت است، تنها حقيقت نامحدود مى‏تواند ظرف بى‏نهايت را پر كند، بر اين پايه؛ ظرف ماده با همه گستردگى كه دارد چون محدود است، هيچ گاه نمى‏توان نياز حقيقى نامحدود را برآورده نمايد. ناگزير انسان براى برطرف كردن نيازمندى و كمبودهاى مادى و معنوى خود بايد به آن حقيقت بى‏انتها وصل گردد تا به صورت دعا يا مناجات عارفانه يا اعتراف به گناه؛ به خواسته خويش دست يابد. و به خطاكارى اسباب رحمت و حلم و احسان را فراهم مى‏كند و هر كه به خداوند داشته باشد به يقين اقرار او به عفو و گذشت الهى منجر شود و اين اقرار بايد بسيار خاضعانه و خالصانه باشد و اعتقاد بر آن كه اعمال و كردار او مانند جاهلان به قدرت خداوند يا منكران لطف حق است. حضرت امام سجاد عليه السلام در دعا اين وضعيت روحى را چنين توصيف مى‏فرمايد: «هَذَا مَقَامُ مَنْ تَدَاوَلَتْهُ أَيْدِي الذُّنُوبِ وَ قَادَتْهُ أَزِمَّةُ الْخَطَايَا وَ اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِ الشَّيْطَانُ فَقَصَّرَ عَمَّا أَمَرْتَ بِهِ تَفْرِيطاً وَ تَعَاطَى مَا نَهَيْتَ عَنْهُ تَغْرِيراً كَالْجَاهِلِ بِقُدْرَتِكَ عَلَيْهِ أَوْ كَالْمُنْكِرِ فَضْلَ إِحْسَانِكَ إِلَيْهِ» اين جايگاه كسى است كه دست‏هاى گناهان او را دست گردان كرده‏اند، و مهارهاى خطاها او را به دنبال خود كشيده‏اند، و شيطان بر او چيره شده و از باب ضايع كردن امر نسبت به آنچه امر فرمودى كوتاهى كرده، و به خاطر غفلتش از عاقبت كار، آنچه را نهى كردى مرتكب شده، مانند كسى كه قدرتت را بر وجودش جاهل و فراوانى احسانت را نسبت به خودش منكر است. سپس حضرت در جاى ديگر طلب عفو و ترحم از درگاه خداوند مى‏فرمايد: «مَوْلَايَ ارْحَمْ كَبْوَتِي لِحُرِّ وَجْهِي وَ زَلَّةِ قَدَمِي وَ عُدْ بِحِلْمِكَ عَلَى جَهْلِي وَ بِإِحْسَانِكَ عَلَى إِسَآءَتِي فَأَنَا الْمُقِرُّ بِذَنْبِي الْمُعْتَرِفُ بِخَطِيئَتِي وَ هَذِهِ يَدِي وَ نَاصِيَتِي أَسْتَكِينُ بِالْقَوَدِ مِنْ نَفْسِي» سقوط و به رو در افتادنم، و لغزش گامم را رحمت آر، و به نادانيم‏ با بردباريت و به بدكرداريم با احسانت به من بازگرد. من به گناهم اقرار دارم و به خطايم اعتراف مى‏كنم. اين دست و سر من است كه براى قصاص از نفسم آن را به زارى تسليم مى‏كنم. و ذات حق تعالى هم همين حال را مى‏خواهد كه زمينه گذشت و مغفرت آماده گردد كه حضرت باقر عليه السلام بر اين قصد پروردگار سوگند ياد مى‏فرمايد: لا وَ اللَّهِ ما أَرادَ اللَّهُ مِنَ النَّاسِ إِلَّا خِصْلَتَينِ أَنْ يُقِرُّوا لَهُ بِالنِّعَمِ فَيَزيدَهُمْ وَ بِالذُّنُوبِ فَيَغْفِرَها لَهُمْ. نه به خدا قسم، خداوند از مردم دو چيز خواسته است: يكى اين كه اقرار به نعمت‏هاى الهى كنند تا بيفزايد و ديگر اين كه اقرار به گناهان كنند تا بيامرزد. و مى‏فرمايد: وَ اللَّهِ ما يَنْجُو مِنَ الذَّنْبِ إِلَّا مَنْ أَقَرَّ بِهِ. به خدا سوگند از گناه نجات نيابد مگر كسى كه به آن اعتراف كند. معاوية بن عمار گفت: از امام صادق عليه السلام شنيدم كه فرمود: إِنَّهُ وَ اللَّهِ ما خَرَجَ عَبْدٌ مِنْ ذَنْبٍ بِإِصْرارٍ وَ ما خَرَجَ عَبْدٌ مِنْ ذَنْبٍ إِلَّا بِإِقْرارٍ. هر آينه به خدا سوگند هيچ بنده به اصرار بر گناه از آن بيرون نرود و هيچ بنده‏اى از گناه مگر به اعتراف بر آن خارج نشود. سرچشمه اقرار به خطاى نفس و غلبه شهوات، اعتراف به ربوبيت اللّه و رسالت پيامبران او و آنچه كه از نزد آنان رسيده است، مى‏باشد. 👈ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه ، ج‏6، ص: 395 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2