📜 ۲۳ ذی‌الحجه 📜 🔘 #بخش_دوم + مرد دوباره به سخن آمد گفت: "شما را بخدا از همین جا برگردید و خودتان را حفظ کنید. کوفه دیگر کوفۀ پیمان‌بستگان و بیعت‌کنندگان با شما نیست، کوفۀ نهروان و خوارج و قرآنهای بر نیزه است." ••• به خدا قسم بار دیگر برق شمشیری که فرق علی را شکافت دیدم ••• 🔹قافله سالار، دست بر شانۀ مرد گذاشت و با آرام گرفتن او، رو به یاران کرد.🔹 - گفت: "پس از شهادت مسلم بن عقیل و هانی بن عُروه، دیگر چه خیری در این زندگی است؟اگر پیکرها برای مرگ خلق شده، پس کشته شدن در راه خدا با شمشیر بهتر است." 🔻نگرانی و تردید، در ادامۀ راه بر کاروانیان حاکم شده بود.🔺 🔸در سکوتی سنگین، قدم برداشت. اسماء، دختر خردسال مسلم را به آغوش گرفت و نوازش کرد.🔸 ••• و زنان و مردان، با چشمانی لبریز از بُهت، به او خیره شدند ••• - گفت: "هر که بر تیزی شمشیرها و زخم نیزه ها بردبار است، با ما بماند. و هر کس را که یارای آن نیست،سر خویش برگیرد و شبانه باز گردد." ● ۷ روز تا #محرم ● ● ۱۵ روز تا #تاسوعا ● #روایت_کاروان_عشق #روزشمار_محرم #مجتبی_فرآورده @zohoreshgh ◼️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم◼️