متن شبهه: (کلیپ فضای مجازی)روح‌الله خمینی، ۶ خرداد ۱۳۶۰: میزان اکثریت است. البته اگر مسائل اسلامی باشد اگر در رأی هم مخالف باشید باید توی سرتان زد! آن کسی که اصطلاح «مکتبی» (حزب‌اللهی در زمان خمینی) را مسخره می‌کند «اسلام» را مسخره می‌کند، اگر متعمد باشد مرتد فطری است و زنش برایش حرام است، مالش هم باید به ورثه داده شود، خودش هم باید مقتول باشد. پاسخ شبهه: 📌کشف جدید بیکاران فضای مجازی...❗️ 🔺این از واضحات دین اسلام و جمهوری اسلامی است که قوانین اسلامی هیچ گاه به رأی گذاشته نمی شود و مخالفت با آن احکام هم در حکم ارتداد است. جمهوری اسلامی دقیقاً به همین معناست: در جایی که اسلام حکمی صریح دارد، همان حکم اجرا می شود. در جایی که حکمی وجود ندارد، مردم و نمایندگان مردم می توانند با رأی خود قانون و حکم جدید را وضع کنند به شرط اینکه با دیگر اصول و قواعد و احکام اسلامی در تضاد نباشد. 🔺بنابراین هیچ گاه نمی توان احکامی مثل ارث و قصاص را به رأی گذاشت زیرا اسلام احکام صریحی در این موضوعات دارد. اما کمتر قانونی درباره رابطه کارگر و کارفرما در اسلام به صراحت وجود دارد. در این زمینه مردم می توانند با رعایت حدود اسلامی، قوانین جدیدی را وضع کنند. 🔺حال ممکن است برخی از این تعبیر عرفی امام خمینی ره که می فرمایند"باید توی سرشان زد" خوششان نیاید. این اصلاً اهمیت ندارد. اگر از این تعبیر خوشتان نمی آید دلیل بر این نمی شود که اصل سخن، سخن غلطی باشد. سخن امام صحیح است چرا که عین آیه قرآن است: "وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبيناً "(احزاب/36) 🔺(هيچ مرد و زن با ايمانى حق ندارد هنگامى كه خدا و پيامبرش امرى را لازم بدانند، اختيارى (در برابر فرمان خدا) داشته باشد و هر كس نافرمانى خدا و رسولش را كند، به گمراهى آشكارى گرفتار شده است!) 🔺سخن امام ره درباره مرتد بودن کسانی که اسلام را مسخره می کنند نیز ارتباطی با این موضوع ندارد و در بحث دیگری پیش از این مطلب بیان شده اما تدوین کنندگان این ویدئو، ترتیب بیانات امام را برای اغراض خود تغییر داده اند. 🔺متن کاملتری از سخنان امام خمینی ره که خطاب به برخی مسئولین است(نه خطاب به عموم مردم) را در ادامه ببینید: « نمى‏شود از شما پذيرفت كه ما قانون را قبول نداريم. غلط مى‏كنى قانون را قبول ندارى! قانون ترا قبول ندارد. نبايد از مردم پذيرفت، از كسى پذيرفت، كه ما شوراى نگهبان را قبول نداريم. نمى‏توانى قبول نداشته باشى. مردم رأى دادند به اينها، مردم شانزده ميليون تقريباً يا يك قدرى بيشتر رأى دادند به قانون اساسى. مردمى كه به قانون اساسى رأى دادند منتظرند كه قانون اساسى اجرا بشود؛ نه هر كس از هر جا صبح بلند مى‏شود بگويد من شوراى نگهبان را قبول ندارم، من قانون اساسى را قبول ندارم، من مجلس را قبول ندارم، من رئيس جمهور را قبول ندارم، من دولت را قبول ندارم. نه! همه بايد مقيد به اين باشيد كه قانون را بپذيريد، و لو بر خلاف رأى شما باشد. بايد بپذيريد، براى اينكه ميزان اكثريت است؛ و تشخيص شوراى نگهبان كه اين مخالف قانون نيست و مخالف اسلام هم نيست، ميزان است كه همه ما بايد بپذيريم. من هم ممكن است با بسيارى از چيزها، من كه يك طلبه هستم، مخالف باشم. لكن وقتى قانون شد [تصويب‏] خوب، ما هم مى‏پذيريم. بعد از اينكه يك چيزى قانونى شد ديگر نق زدن در آن، اگر بخواهد مردم را تحريك بكند، مفسد فى الارض است؛ و بايد با او دادگاهها عمل مفسد فى الارض بكنند. و اگر نه، رأى مى‏دهد آرام. با رأى آرام هيچ كس مخالف نيست. شما مى‏گوييد كه نخير، اينكه گفتند اينها اشتباه كردند؛ ولى ما در مقام عمل قبول داريم. رأيمان اين است كه اين جورى نيست؛ اما در عمل ملتزم هستيم. اين هيچ مانعى ندارد. البته مسائل اگر مسائل اسلامى باشد، اگر در رأى هم مخالف باشيد، بايد تو سرتان زد! اما اگر يك مسائل سياسى هست، مسائل [ديگر] هست، مى‏گوييد اينها اشتباه كرده‏اند، بسيار خوب، ممكن است يك ميليون جمعيت هم اشتباه بكنند؛ اين اشكال ندارد؛ اما در عين حالى كه اعتقادتان اين است كه اينها اشتباه كرده‏اند، در عين حال بايد بپذيريد. چاره نداريد.» (صحيفه امام، ج‏14، ص: 377)