#چالش_اعضا
سلام ،تقریبا ۳ ماه بعد عروسیمون ما ماه عسل رفتیم کربلا و از اونجای که من حامله بودم و خودم خبر نداشتم حسابی هوس میکردم و بنده خدا اقامون هم برام چیزهای مختلف از اب انار گرفته تا فلافل میخرید خلاصه همینکه رسیدیم مشهد مامان تندی اومد فرودگاه گف بزیم خونه حتما بی بی چک بزارم منم خسته سریع رفتم بی بی چک گذاشتم و بله مثبت شوهرم از خوش حالی به قول معروف با دمش گردو میشکست و منم تو بُهت بودم و باورم نمیشد انقد سریع باردار بشم و اینم بگم از اونجای که من اصاا یک جا بند نمیشم کلا تو بارداری رفتیم قشم و تا دلتون بخاد قایق موتوری سوارشدم و حسابی تو ۸ ماهگی خودش گذروندم😄😝
😁😁😁😁
#چالش_اعضا
وای من سر بچه سومم همش تست می کردم یه سری دو خط یه سری یه خط دیگه اعصابم داغون بود دو تا بچه کوچیک هم داشتم دیگه تصمیم جدی گرفتم سقط کنم شوهرم گفت اگه بچه سقط بشه من دیگه سر کار نمیرم اون موقع دوره های اموزشیشون شروع شده چند ماه بعد می خواست بره سر کار من هم دیگه سقط نکردم از شانسم چند روز هم لک بینی داشتم طناب زدم اصلا انگار نه انگار از جاش تکون نخورد بلا خره دنیا اومد الان خیلی دوسسم داره ومهربونه
😁😁😁😁
#چالش_اعضا
با سلام بارداری اول من سربهار حالم خیلی خوب بود نه ویاری داشتم نه بیحالی هیچی براخودم میخوردم میرفتم ومیخوابیدم فقط خیلی بد میخوابیدم همش هم روشکمم شوهرم حرص میخورد میگفت بچه را میکشی با این کارات😜😜 هر وقت هم که میرفتم برا شنیدن ضربان قلب دکتر میگفت بچه ت پسره چون صربان قلبش تنده حالا براماکه مهم نبود جنسیتش چون بچه ی اولم بود واهل دختر پسر کردن نیستیم 5 ماهم شد رفتم سونو گفت بچه ت دختره جواب سونو رابردم دکترم نشون بدم خیلی سرش شلوغ بود منم خسته شده بودم تانوبتم شد ورفتم تو مطب دکتر گفت اول بخواب صدا قلب بچه ت وبشنوم بعد سونو رامیبینم تا شنید گفت به به بچه ت هم که پسره گفتم نه خانم دکتر سونو رفتم گفتن دختره انقدر خندید گفت پس زلزله میشه باید 10 سالگی شوهرش بدی😐😐😐دختر شیطون من یه لگدایی هم میزد وحشتناک اونم زایمانش بود که 14 اسفند نوبت داشتم هی بدنیا نیومد هی به دنیا نیومد وایساد شب عید بدنیا اومد 😍😍
😁😁😁😁
#چالش_اعضا
تابستون بود وماههای آخر
از اونجایی که از موجودی به نام سوسک وحشت دارم و شانس هم الحمدلله ندارم خونمون پر سوسک بود😢
یبار که یه لباس گشاد و دامندار پوشیده بودم احساس کردم پام داره قلقلک میشه😳😱😰
نگا کردم دیدم یه سوسک بی شخصیت درحال راه رفتن روی پامه😰😰😰😱😱😱😱😱
با جیغ پریدم رو تخت و زنگ زدم شوهرجان که توی جلسه بود وگفتم بیاد سوسکو بکشه و بره😐😐
😁😁😁😁
#چالش_اعضا
سلام
باداری اولم که خیلی سخت گذشت و باحالترین خاطره هم بعد ۱ ماه و نیم درگیری گفتن بچه سالمه 🤲 و خاطره باحال بارداری دومم اینه که تا ۵ ماهگی نمیدونستم باردارم 😜خیلی خوب و راحت و زود گذشت
😁😁😁😁
#چالش_اعضا
سلام من دوتا پسر دارم ودوتا دختر.باحال ترین اتفاق : بارداری چهارمم دختر بود ،اونسال روز دختر شوهرم شب که از سرکار برگشت یه کیک خوشگل برای دخترم و دو شاخه گل رز و کادو برای منم خریده بود 😍اولین باری بود که شوهرم برام گل طبیعی میخرید☺️واقعا سورپرایز شدم 😍😍😍😘