✌در آسـتانہ‌ے ظــهور✌
#سلام‌بر‌ابراهیم۱🌿 قسمت ۴📚 محبت پدر در خانه ای کوچک و مستاجری در حوالی م
🌷 پارت۵📚 محبت‌پدر راست می گفت . محبت پدرمان بر ابراهیم ، محبت عجیبی بود . هر چند بعد از او ، خدا یک پسر و یک دختر دیگر به خانواده ما عطا کرد ، امام از محبت پدر به ابراهیم چیزی کم نشد . ابراهیم دوران دبستان را به مدرسه طالقانی در خیابان زیبا رفت . اخلاق خاصی داشت . توی همان دوران دبستان نمازش ترک نمی شد . یکبار هم در همان سال های دبستان به دوستش گفته بود : بابای من آدم خیلی خوبیه . تا حالا چند بار امام زمان (عج) را توی خواب دیده . وقتی هم که خیلی آرزوی زیارت کربلا داشته ، حضرت عباس (ع) را در خواب دیده که به دیدنش آمده و با او حرف زده . زمانی هم که سال آخر دبستان بود به دوستانش گفته بود : پدرم میگه ، آقای خمینی که شاه ، چند ساله تبعیدش کرده آدم خیلی خوبیه . حتی بابام میگه : همه باید به دستورات اون آقا عمل کنند . چون مثل دستورات امام زمان (عج ) می مونه . دوستانش هم گفته بودند : ابراهیم دیگه این حرفا رو نزن . آقای ناظم بفهمه اخراجت میکنه . شاید برای دوستان ابراهیم شنیدن این حرف ها عجیب بود. ولی او به حرفای پدر خیلی اعتقاد داشت . https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2