🏴 بسم الله الرحمن الرحیم 🏴
🍃 شیخ محمدتقی بهلول 🍃
🎖 [آیت الله بهلول] میگفت: بین مکه و مدینه به مسافرخانه سادهای رسیدم و یک هندوانه خریدم و همانجا شکستم و خوردم. یک زن عرب با بچههایش عبور میکرد و دیدم همین که پوست هندوانه را گذاشتم، آمد و ته هندوانهها را تراشید و به فرزندانش داد. من دلم برای این زن عرب سوخت و 150 ریال سعودی را که همه دارائیام بود، به او دادم و با دست خالی و توکلت علی الله از کنار جاده به طرف مدینه راه افتادم.
🎖 چندان از آن مسافرخانه دور نشده بودم که ماشینهای زوار ایرانی رسیدند و گفتند: شیخ بهلول؟ بفرمائید شما را برسانیم. گفتم: میخواهم پیاده بروم. اصرار کردند ولی من قبول نکردم. لابد به خودشان گفتند حالا که سوار نمیشود، بیاییم به او پول بدهیم و آمدند 1500 ریال پول به من دادند. من به آن زن فقیر سعودی 150 ریال دادم و خدا به من 1500 ریال داد.
#داستان_تربیتی