eitaa logo
جوانان دو بانوی دمشق
100 دنبال‌کننده
996 عکس
1.1هزار ویدیو
8 فایل
پُل ارتباطی @anonymous313s
مشاهده در ایتا
دانلود
⏰ والعصر! قسم به زمان و صاحب آن، که دنیا بی‌انتظار دیدن روی ماهت، فریبی بیش نیست! اللهم عجل لولیک الفرج 🌻|↫‌ عجل الله تعالی فرجه الشریف 🍃eitaa.com/s313mahdelr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚 🌷 السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَابْنَ عَلِيٍّ اَلْمُرْتَضَى... 🍃 سلام بر تو ای یادگار امیرالمومنین . سلام بر تو و بر روزی که زمین درد کشیده را، با عدالت علوی التیام خواهی داد. 📗 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس 🤲 🍃eitaa.com/s313mahdelr
❇️ مهم ترین خواسته ی شیخ رجبعلی خیاط ✅ یکی از دوستان شیخ -رجبعلی خیاط- نقل ‌می‌کند: ▫️ در سال ‌هایی که خدمت ایشان بودم، احساس نکردم که خواسته مهمی جز فرج حضرت ولی عصر -عجل الله تعالی فرجه- داشته باشد. به دوستان هم تذکر ‌می‌داد که حتی الامکان، چیزی جز فرج آقا از خداوند تقاضا نکنید. حالت انتظار تا حدی در جناب شیخ قوت داشت که اگر کسی از فرج ولی عصر -عجل الله تعالی فرجه- صحبت می‌کرد، منقلب ‌می‌شد و ‌می‌گریست. (۱) ✅ یکی از شاگردانش می‌گوید: ▫️ او خود همیشه متوجه آن بزرگوار بود، ذکر صلوات را بدون « وعجل فرجهم » نمی‌گفت، جلسات ایشان بدون تجلیل از امام عصر- عجل الله تعالی فرجه- و دعا برای فرج برگزار نمی‌شد، در اواخر عمر که احساس می‌کرد قبل از فرج از دنیا می‌رود به دوستان میگفت: 🔸 «اگر موفق به درک حضور حضرتش شدید، سلام مرا به او برسانید.» (۲) ✅ فرزند شیخ رجبعلی نکوگویان در مورد آخرین لحظات عمر پربرکت پدرش می‌گوید:‌ ▫️ «… وضو گرفت و وارد اتاق شد و رو به قبله نشست. ✨ به ناگاه از جا برخاست و با لبی خندان گفت: 🔸آقاجان! خوش آمدید! ▫️ دست داد و دراز کشید و در حالی که خنده بر لب داشت، جان به جان آفرین تسلیم کرد.» ⬅️ آداب انتظار عارفان. حمزه کریم خانی (۱). کیمیای محبت، صفحه ۵۷ (۲). کیمیای محبت، صفحه ۵۸ 🏷 علیه السلام 🍃eitaa.com/s313mahdelr
داستانی از ملاقات با امام زمان ع - @haghshenas_hozeh.mp3
1.34M
🎙آیت الله (ره) 🔸داستانی از ملاقات امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) 🍃eitaa.com/s313mahdelr
دنبال معانی فرح می گردد آن گوشه که مرگ چون شبح می گردد در غزه شهید اگر نشد کودک شهر در آتش مهلک «رفح»... می گردد 🍃eitaa.com/s313mahdelr
🔹حکایت وصل مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف 🌴 ✳️ انس با مولا امام زمان علیه السلام : داستان تشرفات: گرم ترین آغوش 🌱شیخ مجتبی آرام در حیاط را باز کرد و در حالی که نعلینش را زیر بغل زده بود، بی صدا وارد خانه شد تا کسی او را نبیند. امشب هم مثل شب های گذشته با دست خالی به خانه آمده بود. وارد اتاق شد، مادر حضور پسرش را حس کرد و جلو آمد، از شدت ناراحتی و شرم چهره ی شیخ مجتبی سرخ شده بود. مادر سفره را باز کرد و گفت: پسرم، خدا را شکر هنوز قطعه ای نان خشک داریم، همان را با هم می خوریم. 🌱بر سر سفره نشستند، صدای کوبه در، حیاط را پر کرد. مادر از جایش برخاست و گفت: من در حیاط کار دارم، در را هم باز می کنم. 🌱زن در را باز کرد، اما مرد نگذاشت در کامل باز شود و فقط از لای در پولی را به زن داد و گفت:«به آقا مجتبی بگویید، شما مورد نظر و توجه ما هستید و از نظر ما دور نیستید» 🌱مادر وارد اتاق شد و حرف مرد را به شیخ مجتبی گفت. شیخ دیگر در حال خودش نبود و اشک می ریخت و با صدای بلند آه می کشید و حسرت می خورد که ای کاش خودم در را باز می کردم. 🌱از آن شب شیخ مجتبی قزوینی خراسانی شروع کرد به توسل و ناله و زاری به درگاه صاحبش تا شبی خواب عجیبی دید. در عالم رویا شخصی کاغذی به شیخ داد که اطراف آن آیات قرآن و وسطش بسم الله الرحمن الرحیم نوشته شده بود و در آخر کاغذ کلمه ی الاربعین حک شده بود. 🌱شیخ از خواب پرید و تا صبح چشم روی هم نگذاشت و خدمت استادش آیت الله میرزا مهدی اصفهانی رفت و تعبیر خوابش را پرسید. استاد جواب گفت: آیات قرآن و بسم الله حقایقی از بطون قرآن است که به شما خواهد رسید، اما الاربعین، اشاره به آن هنگامی دارد که شما خدمت حضرت(عجل الله تعالی فرجه الشریف) می رسید. 🌱چهل روز گذشت، شیخ آرام و قرار نداشت، دل در دلش نبود که انگار حسی از درون به او گفت که به حرم امام رضا(علیه السلام) برود، شیخ هروله کنان سمت حرم رفت و وارد صحن شد. در میان جمعیت، نگاهش فقط به نگاه یک نفر گره خورده بود. شیخ مجتبی امام زمانش را می دید که آغوش باز کرده و منتظر اوست. صاحب، بنده اش را در بغل گرفت. 📚منبع: متأله قرآنی(شیخ مجتبی قزوینی خراسانی)، محمد علی رحیمیان فردوسی، صص۲۹۶-۲۹۷؛ با تصرف و تلخیص عجل الله تعالی فرجه 🍃eitaa.com/s313mahdelr
8.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨ یکی از اسمهای امام زمان علیه‌السلام در آل یس، که در لحظات «به تنگ آمدن و ناچاری» در هر مشکلی، باید محکم ازش کمک بگیری و رها شی! عجل الله تعالی فرجه الشریف استاد 🍃eitaa.com/s313mahdelr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ 💚 💝 🌤 صبحت بخیر ای غزل ناب دفترم 🌼 ای اولین سروده و ای شعر آخرم 🕊 صبحی که یاد تو در آن شکفته شد 💐 گویا تلنگری زده بر صبح محشرم 🕊💓 اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج 💓🕊 🍃eitaa.com/s313mahdelr
❇️ توصیه حاج شیخ حسنعلی نخودکی (اصفهانی) به توسّل در مسجد جمکران‌ برای رفع مشکل خدمت وظیفه در زمان رضاشاه 🔰 مرحوم آیه اللّه حائری مرقوم داشته‌اند: ▫️ جناب آقای حاج شیخ عبد اللّه مهرجردی، از وعاظ مشهور خراسان بوده و متجاوز از چهل سال است که ایشان را به خوبی می‌شناسم و آدم فاضل و درست و با محبتی است؛ ایشان در اواخر سلطنت رضا پهلوی- که بر اهل علم خیلی سخت گرفته بود- به مرحوم حاج شیخ حسنعلی مراجعه می‌کند تا از راهنمایی‌های معنوی او بهره‌مند گردد و راه حلی برای مشکلی که داشته بیابد -مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی، معروف به دستگیری معنوی بود- حاج شیخ حسنعلی ظاهرا پس از إعمال قدرت خاصی می‌گویند: 🔸 حل مشکل شما برای اینکه به نظام وظیفه نروی و معاف شوی، مشروط به این است که به قم بروی و در مسجد جمکران قم، به حضرت صاحب الامر (علیه آلاف التحیه و الثناء) متوسّل شوی. ▫️ ایشان به قم می‌آیند و به مسجد جمکران می‌روند و به حضرت متوسّل می‌شوند. در نتیجه، خواب می‌بینند که در مسجد یا حیاط آن هستند و ظاهرا خادمه‌ای به ایشان می‌گوید: 🔹 حضرت حجت (سلام اللّه علیه) در مجاورت مسجد تشریف دارند؛ ▫️ و حاج شیخ را خدمت امام علیه السّلام راهنمایی می‌کند.. . آقای مهرجردی می‌گفت: ▪️ یادم نیست که خود آقا یا من، صحبت معافیت از نظام وظیفه را پیش کشیدم، فرمود: 🔶 «ما آن را درست کردیم». ▪️ از خواب بیدار شدم و از سابق یک معافیت یک ساله، به‌ عنوان مرض یا عذر دیگر- یادم نیست- داشتم. هر موقع که نیاز به نشان دادن می‌شد، همان برگ موقت را- که مدت‌ها بود وقت آن تمام شده بود- نشان می‌دادم و رفع گرفتاری می‌شد؛ تا چند سال به این گونه بود تا آنکه مشمول بخشودگی گردیدم. (۱) ⬅️ آیینه اسرار، صفحه ۳۴ (۱). سرّ دلبران، صفحه ۲۴۴ با اندکی تصرف در عبارات. 🏷 علیه السلام 🍃eitaa.com/s313mahdelr