🔻 پیامبر (ص) میفرماید
🔹️بدرستی که بنده اگر گناهی را مرتگب شود لکه سیاهی در دل او پدید میآید که اگر از گناه خود دل بر کند و استغفار وتوبه نمود دلش صاف میشود واگر گناهی دیگر کرد با تکرار گناه لکه افزونتر میشود تا جایی که خانه قلب را سیاهی فرا میگیرد در این صورت است که دل دیگر استعداد ندارد انوار ارزشهای معنوی را در خود تابش دهد ودر این چیرگی گناه است که خداوند میفرمایید: نه بلکه گناهشان بر دلهایشان چیره شده.
◀️ اصول کافی، جلد 2، ص 272
🔻کمیل بن زیاد میگوید: بحضرت على بن أبی طالب علیه السّلام گفتم: نفس مرا به من معرفى کن. فرمود: اى کمیل! منظور تو کدام نفس است؟ گفتم: اى آقاى من مگر بیشتر از یکى است؟ فرمود:
🔹️ اى کمیل! نفس به چهار قسم تقسیم میشود:۱- نفس نامیه نباتیه ۲- نفس حسیه حیوانیه ۳- نفس ناطقه قدسیه ۴- نفس کلیه الهیه. و هر یک از این چهار نفس داراى پنج قوه و دو خاصیت میباشد.
🔹️پنج قوه نفس نامیه نباتیه عبارتند از: ۱- ماسکه ۲- جاذبه ۳- هاضمه ۴- دافعه ۵- مربیه. و دو خاصیت آن عبارتند از: ۱- زیاده ۲- نقصان- سر چشمه این نوع نفس، کبد است. و این نفس شبیه ترین چیزها است به نفس حیوان
🔹️پنج قوه نفس حسیه حیوانیه عبارتند از: ۱- سمع ۲- بصر ۳- شمّ (بوئیدن) ۴- ذوق (چشیدن) ۵- لمس. این نوع نفس داراى دو خاصیت است که عبارتند از: ۱- خشنودى ۲- خشم. سر چشمه این نفس قلب میباشد. و این نفس شبیه ترین چیزها است به نفس درندگان.
🔹️پنج قوه نفس ناطقه قدسیه عبارتند از: ۱- فکر ۲- ذکر ۳- علم ۴- حلم ۵- بزرگوارى. این نوع نفس از جائى سر چشمه نمیگیرد. این نفس شبیه- ترین چیزى است به نفس فرشتگان. این نفس داراى دو خاصیت است که عبارتند از: ۱- پرهیزکارى ۲- حکمت.
🔹️پنج قوه نفس کلیه الهیه عبارتند از: ۱- بقاء در مقابل فنا ۲- نعمت در مقابل شقاوت ۳- عزت در مقابل ذلت ۴- فقر در مقابل غناء ۵- صبر در مقابل بلاء. این نفس داراى دو خاصیت است که عبارتند از: ۱- حلم ۲- کرم. مبدء این نوع نفس از طرف خدا و بازگشتش به سوى خدا خواهد بود
🔻 شخصی روزی در مقابل حضرت علی(ع) بدون توجه به شرایط توبه و استغفار، گفت: استغفرالله! امام رو به آن مرد کرد و فرمود: مادرت بهعزایت بنشیند! آیا معنای استغفار و توبه را میدانی؟
بعد خود حضرت شروع کردند به توضیح معنای استغفار و فرمودند: استغفار درجه انسانهای برگزیده است و دارای شش معنی است:
1. انسان باید از آنچه در گذشته انجام داده، پشیمان شود.
2. تصمیم جدّی داشته باشد که دیگر آن گناه را انجام ندهد.
3. اگر حقّی را از مردم ضایع کرده، آنرا جبران و خدا را پاک دیدار کند، بهطوری که چیزی بر عهده او نباشد.
4. تمام واجبهایی را که ضایع ساخته ادا کند.
5. گوشتی که از راه حرام بر بدن خود رویانیده، با حزن و اندوه آب کند، بهطوری که پوست به استخوان بچسبد، و دوباره گوشت تازه بروید.
6. رنج طاعت و بندگی را به بدن بچشاند، همانگونه که شیرینی و لذت گناه را به آن چشانیده بود.
بعد حضرت علی(ع) رو به آن مرد کرده و فرمودند: بعد از اینکه این کارها را انجام دادی، بگو استغفرالله!
◀️ نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، قم، لقمان، 1379، چاپ سوم، حکمت 417.
🔻صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَرْجِعُونَ
🔹️آنان (از شنيدن حقّ) كر و (از گفتن حقّ) گنگ و (از ديدن حقّ) كورند، پس ايشان (به سوى حقّ) باز نمىگردند.
◀️ سوره بقره ، آیه ۱۸
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره اعراف- آیه ۱۷۹
وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیراً مِّنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَّا یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لَّا یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ ءَاذَانٌ لَّا یَسْمَعُونَ بِهَآ أُوْلَئِکَ کَالْأَنْعَمِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَئِکَ هُمُ الْغَفِلُونَ
ترجمه
و همانا بسیارى از جنّ و انس را براى دوزخ آفریدیم، (که سرانجام شان به آنجا مىکشد، چرا که) آنان دلهایى دارند که با آن حقّ را درک نمىکنند و چشمانى دارند که با آن نمى بینند و گوشهایى دارند که با آن نمى شنوند، آنان همچون چهارپایان، بلکه گمراهترند، آنان همان غافلانند.
«ذَرَأ» از «ذَرْء»، در اصل به معناى پراکنده ساختن و انتشار است و در این جا به معناى خلق، آفرینش و اظهار نمودن است.
سؤال: قرآن، در این آیه، آفرینش بسیارى از جنّ و انس را براى دوزخ مى داند و در آیه اى دیگر خلقت جنّ و انس را براى عبادت مى شمارد، «و ما خلقت الجنّ و الانس الاّ لیعبدون»، کدام یک صحیح است؟
پاسخ: هدف اصلى آفرینش، خداپرستى و عبودیّت است، ولى نتیجه کار بسیارى از انسان ها در اثر عصیان، طغیان و پایدارى در کفر و لجاجت، دوزخ است، گویا که در اصل براى جهنّم خلق شده اند. حرف «لام» در «لجهنّم»، براى بیان عاقبت است، نه هدف. مانند نجّار که هدف اصلى اش در فراهم نمودن چوب، ساختن در و پنجره هاى زیبا از آن چوب ها مى باشد، ولى کار به سوزاندن چوب هاى بىفایده در بخارى مى انجامد که آن هدف تبعى است.
این مطلب، شبیه این جمله حضرت على (ع) است که مى فرماید: خداوند فرشته اى دارد که هر روز با صداى بلند مى گوید: «لِدوا للموت و اجمعوا للفناء و ابنوا للخراب» بزایید براى مرگ و بسازید براى خرابى، یعنى پایان تولّد، مرگ، پایان ثروتا ندوزى، فنا و پایان ساختمان، خرابى است.
آرى، انسانهایى که هویّت انسانى خود را از دست داده اند، جایگاهى جز آتش براى آنان نمى باشد، «ان تحسب انّ اکثرهم یسمعون او یعقلون ان هم الاّ کالانعام بل اضلّ سبیلاً» چنان که خود آنان نیز اعتراف مى کنند که اگر دستورات الهى را شنیده بودند و تعقّل مى کردند، دیگر در جهنّم جاى نداشتند. «قالوا لو کنّا نسمع او نعقل ما کنّا فى اصحاب السعیر»
انسان در داشتن چشم، گوش و زبان، شبیه حیوان است، ولى کیفیّت و هدف بهره بردارى انسان از نعمت ها باید بهتر و بیشتر باشد، وگرنه همچون حیوان بلکه پستتر از آن است. انسان باید علاوه بر ظاهر، ملکوت را ببیند و علاوه بر سر و صداهاى ظاهرى، زمزمه هاى باطنى و معنوى را بشنود.
آدمىزاده طرفه معجونى است از فرشته سرشته، و زحیوان
گر رود سوى این، شود به از این ور رود سوى آن، شود پس از آن
از امام صادق (ع) پرسیدند: چرا خداوند تمام بندگانش را مطیع و موحّد نیافرید؟ حضرت فرمودند: اگر چنین مىشد، دیگر ثواب و عقاب معنا نداشت، زیرا آنان مجبور بودند و اختیارى نداشتند، امّا خداوند انسان را مختار آفرید و علاوه بر عقل و فطرت، با تعالیم پیامبران و کتب آسمانى مسیر هدایت او را روشن نمود و او را به طاعت فرمان داد و از نافرمانى نهى کرد، تا فرمانبرداران از عاصیان مشخّص شوند. گرچه تمام اسباب طاعت و عصیان را خداوند آفریده، امّا به چیزى امر یا نهى نکرده مگر آنکه انسان مى تواند ضد آن را نیز انجام دهد و مجبور نباشد. آرى، تکلیف پذیرى تنها ارزش و وجه امتیاز انسان از دیگر موجودات است.
پیام ها
۱- فرجام بسیارى از انسان ها و جنّیان، دوزخ است. «ذرأنا...»
۲- جنّ هم مثل انسان، تکلیف و اختیار، کیفر و پاداش دارد. «من الجنّ و الانس»
۳- ملاک انسانیّت، فهم پذیرش معارف و تکالیف دینى است، وگرنه انسان مانند حیوانات است. «اولئک کالانعام»
۴- کسى که با وجود توانایى از نعمت هاى الهى بهره صحیح نبرد، بدتر از موجودى است که اساساً فاقد آنهاست. «بل هم اضلّ»
۵ - انسان هاى غافل و بى بصیرت، (در بى تفاوتى، شکم پرستى، شهوت پرستى، استثمار شدن و محرومیّت از لذّت معرفت) مانند چهارپایان مى باشند. «اولئک کالانعام»
۶- غافلان، از حیوانات هم بدترند. «بل هم أضلّ اولئک هم الغافلون»
۷- انسان هاى بى بصیرت، از هدف، خدا، خود، امکانات، آخرت، ذریّه، آیات الهى، قانون خدا، الطاف گذشته و گناهان خویش غافلند. «اولئک هم الغافلون»
۸ - دوزخى شدن بسیارى از انسان ها، به خاطر بهره نبردن از نعمت هاى الهى در مسیر هدایت و کمال است. زیرا با داشتن چشم، گوش و دل، خود را به غفلت زده اند. «اولئک هم الغافلون»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
امام باقر (- در روایت ابوجارود آمده است: امام باقر (دربارهی این کلام خدای عزّوجلّ: لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ یَفْقَهُونَ بِهَا فرمود: «خدا بر دلهایشان مهر زد. پس تعقّل نمیکنند و نمیفهمند. وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ یعنی بر آنها پوششی در برابر هدایت است، لاَّ یُبْصِرُونَ بِهَا وَ لَهُمْ آذَانٌ لاَّ یَسْمَعُونَ بِهَا یعنی بر گوشهایشان مهر زده و هیچگاه هدایت را نمیشنوند.
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۵، ص۴۱۸
بحار الأنوار، ج۵، ص۱۹۷/ القمی، ج۱، ص۲۴۹/ البرهان/ نور الثقلین
◀️ تفسیر آیه ۱۷۹ سوره اعراف
الهادی (علیه السلام)- مَا رَضِیَ اللَّهُ أَنْ شَبَّهَهُمْ بِالْأَنْعَامِ حَتَّی قَالَ بَلْ هُمْ أَضَلُّ.
امام هادی (- خداوند به اینکه آنها را تشبیه به چهار پایان و حیوانات نموده اکتفاء نکرده بلکه فرمود: بلکه گمراهترند!. (فرقان/۴۴)
تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۵، ص۴۲۰
بحار الأنوار، ج۶۷، ص۱۱
◀️ تفسیر آیه ۱۷۹ سوره اعراف