eitaa logo
فدائیان اسلام
124 دنبال‌کننده
648 عکس
77 ویدیو
9 فایل
بزرگداشت نام و یاد همه شهداء بویژه شهداء فدائی اسلام و رهبر‌عالیقدرش حضرت سید مجتبی نواب صفوی ارتباط با مدیر : @AGHAYEZIA
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کسی که سائل این خانه هست می داند جواد، جود کند سائلی نمی ماند 🍃🍂🍃༻🌹༺‌‌‌🍃🍂🌱 🍃🍂🍃 علیه السلام . 🍃🍂🍃༻🌹༺‌‌‌🍃🍂🌱 🍃🍂🍃 ( ) . آدرس ایتا @sayyedmahmoodziaie آدرس سروش sapp.ir/khatkhatihayeman
یکی از بهترین چهره‌ها برای دانستن بیشتر از مشی و مرام ،مرحوم است که هم وی را درک کرده است و هم پس از گذر سال‌ها بر اندیشه‌ها و تفکرات ایشان ، تامل می‌کند. https://eitaa.com/s_m_nb https://eitaa.com/joinchat/3404988610C1629cb9d4a👇
مصاحبه و تحلیل کوتاهی از مرحوم سیدهادی خسروشاهی راجع به اندیشه‌ها و تفکرات شهید نواب صفوی 1 انقلاب اسلامی شکل کامل و ایده‌آل نوع حکومت مورد نظر شهید نواب است و او در حقیقت شصت سال قبل و پیش از همۀ جریان‌های سیاسی ـ مذهبی، خواستار ایجاد و برقراری چنین نوعی از حکومت بود...امام با انتقاد جوانان وابسته به فدائیان اسلام از آیت‌الله بروجردی موافق نبودند. تاریخ ایرانی: یکی از بهترین چهره‌ها برای دانستن بیشتر از مشی و مرام نواب صفوی، سیدهادی خسروشاهی است که هم وی را درک کرده است و هم پس از گذر سال‌ها بر اندیشه‌ها و تفکرات نواب، تامل می‌کند و در این رابطه می‌نویسد. این آشنایی عمری بیش از پنجاه سال دارد. خود در این خصوص می‌گوید: «بنده از سال ۱۳۳۰ در تبریز، با مطالعه روزنامه‌های وابسته به فداییان اسلام مانند اصناف، نبرد ملت و غیره، با نام فداییان اسلام آشنا شدم. ‌.. در‌‌ همان ایام، نامه‌ای به شهید نواب صفوی نوشتم و کتاب (رهنمای حقایق) را درخواست کردم که در واقع مانیفست سازمان بود. چیزی نگذشت که کتاب، همراه نامه‌ای از مرحوم سیدهاشم حسینی که مرد شماره ۳ فداییان اسلام بشمار می‌‌رفت، دریافت کردم... ‌این البته در مرحله نخستین بود، بعد‌ها که به قم آمدم، آشنایی و روابط در قم و تهران بیشتر شد. و من البته عضو جمعیت نبودم، بلکه مانند بقیه طلاب دوستدار یا هوادار بودم.» خسروشاهی در گفت‌وگو با «تاریخ ایرانی»، به بررسی ایده‌ها و آرمان‌های فدائیان اسلام درباره تشکیل حکومت اسلامی پرداخته است و تاکید می‌کند که: «بی‌تردید این انقلاب، شکل کامل و ایده آل نوع حکومت مورد نظر شهید نواب است و او در حقیقت شصت سال قبل و پیش از همۀ جریان‌های سیاسی ـ مذهبی، خواستار ایجاد و برقراری چنین نوع از حکومت بود.» ترورهای فدائیان اسلام هم شامل مهر‌ه‌های سیاسی می‌شد و هم نیروهای فکری از آن در امان نبودند. شما در توجیه ترور سیاسیونی همچون رزم آرا، پیش از این گفته‌اید که آن‌ها مانع پیشرفت و عامل دشمن بوده‌اند، اما ترور متفکرانی چون کسروی با توجیه رواج «پاکدینی» منطقی است؟ آیا الگو‌های دینی ما در برخورد با چالش‌های نظری از حذف فیزیکی و ترور استفاده می‌کردند؟ https://eitaa.com/s_m_nb https://eitaa.com/joinchat/3404988610C1629cb9d4a ادامه 👇
مصاحبه و تحلیل کوتاهی از مرحوم سیدهادی خسروشاهی راجع به اندیشه‌ها و تفکرات شهید نواب صفوی 2 اقدامات فدائیان اسلام در حذف عناصر وابسته به بیگانگان، که عامل اصلی فساد و تباهی همه جانبه میهن اسلامی بودند، مانند یک عمل جراحی ضروری، برای نجات جان بیمار بوده و هرگز هدف، حذف مهره سیاسی مخالف یا مهره‌ فکری معارض نبوده است. دشمنی ژنرال رزم‌آرا با اهداف مذهبی و سیاسی ملت ایران بر کسی پوشیده نیست. او ملت ایران را آنچنان تحقیر کرد که گویا حتی قادر به ساختن یک «لوله هنگ»! هم نبوده‌اند تا چه رسد به اداره امور صنعت نفت و سپس در یک بیان و اقدام سیاسی! دمکراتیک! اعلام کرد که مسجد را بر سر آیت‌الله کاشانی و مجلس را بر سر دکتر مصدق خراب خواهد کرد!... ادامه موجب تعجب است که چنین قلدری، از نظر پرسشگر محترم یک «چهره سیاسی» و نه یک «دیکتاتور نظامی» نامیده می‌شود. اما «برداشتن این مانع از سر راه ملی شدن صنعت نفت» گفته اینجانب نیست، بلکه مرحوم آیت‌الله طالقانی این تعبیر را در سخنرانی معروف خود بر سر مقبره دکتر مصدق در احمد آباد به کار برده و در تکمیل مطلب خود آن را از اقدامات مثبت جوانان پرشور و متعهد فدائیان اسلام نامید. خلاصه سخنان آیت‌الله طالقانی در احمدآباد، بر سر مزار دکتر مصدق در این‌باره چنین است: «... نهضت اوج گرفت. چه شد که اوج گرفت؟ گروه‌های ملی و دینی و مذهبی همه در یک مسیر حرکت کردند. مراجع دینی مانند مرحوم آیت‌الله خوانساری و آیت‌الله کاشانی و فدائیان اسلام، با هم شروع کردند به حرکت و ملت را به حرکت در آوردن هر یک بجای خود. فدائیان اسلام، جوانان پر شور و مؤمن، آن‌ها راه را باز و موانع را بر طرف می‌کردند. مانع اول را برداشتند (هژیر) انتخابات آزاد شروع شد. مانع بعدی را برداشتند، صنعت نفت در مجلس ملی شد. بعد چه شد؟ ‌ پیش از ضربه خارجی، ضربه از درون خوردیم. به دکتر مصدق گفتند فدائیان اسلام جوانان پرشور و تروریست هستند باید از این‌ها بپرهیزید و من که خود می‌خواستم تفاهم ایجاد کنم دیدم نمی‌شود. امروز صحبت می‌کردم اما فردا می‌دیدم که دوباره چهره‌ها عوض شده! باز خصومت! باز موضع‌گیری. به فدائیان اسلام گفتند: شما بودید که این نهضت را پیش بردید. فدائیان گفتند ما «حکومت تامه اسلامی» می‌خواهیم. به آن‌ها گفتند مصدق بی‌دین است یا به دین توجهی ندارد و خواست‌های شما را نمی‌خواهد انجام دهد و...» https://eitaa.com/s_m_nb https://eitaa.com/joinchat/3404988610C1629cb9d4a ادامه 👇
مصاحبه و تحلیل کوتاهی از مرحوم سیدهادی خسروشاهی راجع به اندیشه‌ها و تفکرات شهید نواب صفوی 3 به هر حال اصل موضوع و تحلیل آیت‌الله طالقانی در این رابطه کاملاً صحیح و منطقی است و اگر ژنرال رزم‌آرا، با پشتیبانی اشرف پهلوی، خواهر فاسد شاه به حکومت خود ادامه می‌داد، نهضت ملی کاملاً سرکوب می‌شد و سرنوشت رهبران نهضت هم، اعم از مذهبی و ملی، به طور طبیعی تابع شرایط زمان و مکان می‌گردید که اجرای هر نوع کیفر و عقابی! درباره آن‌ها محتمل بود یعنی انتخاب هر نوع گزینه‌ای، پس از تحقق کودتا و برای تثبیت اوضاع، امکان پذیر می‌توانست باشد. موجب شگفتی است در سوال مطرح شده، عنصری چون احمد کسروی، از «نیروهای فکری» و «متفکران» محسوب می‌شود که فقط به خاطر ترویج اندیشه خود حذف شده و این نوع برخورد با «چالش‌های نظری» هم گویا با «الگوهای دینی‌ ما» قابل توجیه نبوده و به همین دلیل، منطقی هم نبوده است؟ سوال مغالطه‌آمیزی از این نوع، پاسخ مبسوطی را می‌طلبد که متأسفانه پرداختن به آن در یک گفت‌وگوی کوتاه نه مقدور است و نه معقول... ولی فهرست گونه می‌توان اشاره کرد که جناب «سید احمد کسروی تبریزی» هرگز اهل فکر! و یا در جرگه «متفکران» به مفهوم واقعی کلمه محسوب نمی‌شود بلکه او نویسنده و حداکثر یک «تاریخ نگار» بود که استقبال از آثار تاریخی او، موجب «غرور» وی گردید و سپس عضویت وی در آکادمی تاریخ بریتانیای کبیر! و سپس موسسه پژوهشی روسیه هم نوعی «خود گنده بینی» در او ایجاد نمود که کم کم به فکر ایجاد «پاکدینی» افتاد، از‌‌ همان نوع آئین‌های پاکی! که پیش از او و به کمک استعمار پیر، غلام احمد قادیانی در شبه قاره هند، سیدمحمدعلی باب و بهاء‌الله در ایران، مشابه آن را به وجود آورده و موجب فتنه‌ای بزرگ در بلاد اسلامی شده بودند. یک متفکر فرهنگ دو‌ست! چگونه به خود اجازه می‌دهد که همه ساله «جشن کتاب سوزان»! برگزار کند و علاوه بر آتش زدن کتاب‌های ادعیه، شامل عالی‌ترین معارف معنوی، به سوزاندن دیوان حافظ شیرازی و سعدی و مثنوی مولانا جلال‌الدین و غیره بپردازد؟... https://eitaa.com/s_m_nb https://eitaa.com/joinchat/3404988610C1629cb9d4a ادامه 👇
مصاحبه و تحلیل کوتاهی از مرحوم سیدهادی خسروشاهی راجع به اندیشه‌ها و تفکرات شهید نواب صفوی 4 پس این فرد هرگز صبغۀ متفکر فکری ـ فرهنگی نداشت، بلکه پس از ترک پیش‌نمازی در مسجد محله «حکم آباد» تبریز ـ که بگفته خود در آنجا هم به بجای اذکار: تسبیح و تحمید و توحید، پس از اقامه نماز، با دانه‌های تسبیح خود، کلمات و لغات انگلیسی را «تمرین» و «حفظ» می‌کرده تا مؤمنانی که پشت سر او نماز می‌گذاردند خیال کنند که وی مشغول تسبیح‌گویی و تقدیس حق تعالی است! ـ به تدریس ادبیات عرب در مدرسه آمریکایی‌ها در تبریز پرداخت و به هنگامی که متهم به «دوری از اسلام گردید، کتابی در اهمیت و ارزش تعالیم اسلامی نوشت و منتشر ساخت... اما از آن زمان که به تهران منتقل گردید و به استخدام عملی دولت در دستگاه‌های عدلیه! درآمد، به تألیف و نشر مقالات و رساله‌هایی چون: شیعی‌گری، صوفی‌گری، خراباتی‌گری و موهوم نامیدن شعر و شاعری و لغت‌سازی و بکار بردن کلمات از خود ساخته! و انتقاد از همه معتقدات مسلمانان و... پرداخت و در دوران سلطه دیکتاتوری رضا‌خان که برگزاری جلسات مذهبی و حتی نشر یک مقاله احتیاج به مجوزی از اداره معارف یا شهربانی داشت، او با آزادی کامل، نه تنها جلسات «پاکدینی» خود را همه هفته برگزار می‌کرد، بلکه کتابی هم شامل رهنمودهایی برای اندیشه ایرانی! «پاکدینی»، تحت عنوان «ورجاوند بنیاد» در سه جلد منتشر ساخت و به تدریج «برانگیختگی» خود را اعلام نمود و آنگاه سازمان سیاسی «باهماد آزادگان» و سپس گروه «پاکدینان» و سازمان یعنی بازوی نظامی حرکت خود را تشکیل داد و عجیب‌تر آنکه، علیرغم ممنوعیت نشر کتب و نشریات مذهبی، او مجله پیمان را از سال ۱۳۱۰ تا ۱۳۲۰، بدون برخورد با مانعی و با آزادی کامل منتشر می‌ساخت که در سراسر ایران بقول خود «پراکنده» می‌نمود و از موانع ماموران دولتی آزاد بود! ادامه و بعد به چاپ و نشر مجله «پرچم» و به دنبال آن «پرچم هفتگی» و در واقع با‌ حمایت عملی دستگاه رضا‌خانی، به تخریب پایه‌ها و بنیاد اسلام و مذهب تشیع پرداخت... https://eitaa.com/s_m_nb https://eitaa.com/joinchat/3404988610C1629cb9d4a ادامه 👇
مصاحبه و تحلیل کوتاهی از مرحوم سیدهادی خسروشاهی راجع به اندیشه‌ها و تفکرات شهید نواب صفوی 5 بی‌تردید اگر کسروی، پس از مباحثات بسیار با رهبران دینی و در طلیعه آن‌ها: حاج مهدی سراج انصاری، شیخ قاسم اسلامی، شیخ مهدی شریعتمداری و شهید نواب صفوی، عدم پذیرش حق و اصرار بر «کج‌روی» به طور فیزیکی «حذف» نمی‌شد، هم اکنون با فتنه‌ای بزرگتر و گسترده‌تر از «بهایی‌گری» در ایران روبرو بودیم، چرا که مسوولان بابی‌گیری و بهایی‌گری، حتی با ادبیات عربی آشنایی نداشتند و اغلب نوشته‌ها و «الواح» صادره از سوی رهبری آن فرقه آکنده از اغلاط و اشتباهات فاحش ادبی است ـ و بقول خودشان، آن‌ها الفاظ و کلمات را از قید و بند زنجیر ادبیات،‌‌ رها ساخته بودند! ‌ ـ اما احمد کسروی علاوه برای اینکه با ادبیات عربی کاملاً آشنایی داشت، قلم توانا و اطلاعات خوبی هم در زمینه‌های مختلف داشت که با تکیه بر این «سلاح» می‌توانست گروه بسیاری از نسل جوان ایران را به کج راهه، رهنمون گردد... الگوهای دینی ما، یعنی ائمه و سپس علماء عظام، همواره با «چالش‌های نظری» برخورد علمی و منطقی داشته‌اند و تاریخ ما، چگونگی آن را به وضوح بیان کرده است، اما احمد کسروی «چالش نظری» نداشت، بلکه او به قصد تخریب بنیادهای مذهبی و ترویج ایرانی‌گری و ایجاد به اصطلاح آئین پاکدینی، با «ورجاوند بنیاد»ش، به میدان آمده بود و اهل مباحثه و گفت‌وگو و منطق و استدلال نبود و حتی برای دور کردن شهید نواب صفوی از جلسات خود که برای «مباحثه» به نزد او می‌رفت، ‌سرانجام به «شمشیر» گروه رزمنده! متوسل گردید که به «مقابله به مثل» انجامید و به علت عدم توفیق در مرحله نهایی به حذف فیزیکی اقدام شد... احمد کسروی ضمن اعتراف به اینکه «پیامبر اسلام را برانگیخته راست‌گویی می‌شناسد و قران هم کتاب خدایی است» سرانجام مدعی می‌شود که «اما دوره اسلام گرایی سپری شده است» و برای هر زمانی، راهنمایی جدید لازم است و ضرورتی هم ندارد از طریق وحی و آمدن فرشته به این وظیفه بپردازد... https://eitaa.com/s_m_nb https://eitaa.com/joinchat/3404988610C1629cb9d4a ادامه 👇
مصاحبه و تحلیل کوتاهی از مرحوم سیدهادی خسروشاهی راجع به اندیشه‌ها و تفکرات شهید نواب صفوی 6 او برای همین منظور خود را «برانگیخته» خواند و سپس راهنمای عمل ـ ورجاوند بنیاد ـ را در سه جلد منتشر ساخت و سازمان «باهماد آزادگان» را به موازات «گروه پاکدینان» به راه انداخت و سرانجام برای اقدامات آینده و کار‌ها و رزم‌های بزرگ! به فکر توسعه و سازماندهی «گروه رزمندگان» افتاد و این نشان دهنده اهداف نهایی او بود... احمد کسروی در نامه‌ای به یکی از «یاران» خود در تبریز چنین می‌نویسد: «۱۶ آذر ۱۳۲۱، کسروی تبریزی. پس از درود چند نامه‌ای از شما رسیده بسیار خوشنودم که نیروهای جوانی خود را در این راه ورجاوند خدایی به کار می‌برید، از جانشینتان در تهران، آقای ژیلا نیز خوشنودیم جوان با غیرتی‌ست. گفتارتان درباره شرق و غرب و جنوب و شمال به چاپ خواهد رسید. ولی چون گفتارهای دیگری فراوان فرستاده شده باید این‌ها را به چاپ رسانیم و یکباره از زبان سخنی آغازیم. از آقای ضیاء نیز نامه‌هایی داشتم. برخی را پاسخ نوشته‌ام و برخی مانده. دربارۀ منوچهر عدل رفتار بخردانه کرده‌اند نمی‌دانم با آقای اسلامی و فروتن و دیگران تا چه اندازه نزدیکند. آقای رحیمی خوب کار می‌کنند. آنچه دربارۀ یک دسته از جوانان برای اجرا‌ نوشته‌اند بجاست. باید کسانی را در تهران و تبریز برگزینیم که نامشان «رزمندگان» گذاریم و رزم‌های بزرگی را که در آینده به یاری خدا خواهیم داشت از اکنون با دست آنان آغاز کنیم در این‌باره در تبریز هم گفت‌وگو کنید. ‌از آقای امینی نامه‌هایی رسیده که اکنون پاسخش را با دست شما می‌فرستم. دربارۀ پیمان که تلگراف کرده‌اید امیدمندم شمارۀ نهم بزودی فرستاده شود با چاپخانۀ تابان اندک گفت‌وگویی داریم که به پایان می‌رسد. به آقای اسلامی درود مرا برسانید، اگر نشان‌ها به دست آمده یکی را بفرستند. در اینجا می‌خواهیم جای بهتر برای روزنامه و باهماد پیدا کنیم. کسروی» بدین ترتیب احمد کسروی تبریزی، هم پاکدینان را دارد و هم باهماد آزادگان را و گروهی را هم «رزمندگان» می‌نامد که برای «رزم‌های بزرگی» مورد نیاز خواهند بود! https://eitaa.com/s_m_nb https://eitaa.com/joinchat/3404988610C1629cb9d4a ادامه 👇
مصاحبه و تحلیل کوتاهی از مرحوم سیدهادی خسروشاهی راجع به اندیشه‌ها و تفکرات شهید نواب صفوی 7 امام خمینی (ره) در کتاب «کشف اسرار» ضمن انتقاد از «کتاب ننگین با آن اسم شرم آور که گویی با لغت جن نوشته شده و آمیخ و آخشیج‌ها و صد‌ها کلمات وحشی» می‌نویسند: «... هم‌کیشان دیندار ما، برادران پاک ما، دوستان پارسی زبان ما، جوانان غیرتمند ما، هموطنان آبرومند‌ ما، این اوراق ننگین، این شالوده‌های نفاق، این برگرداندن به مجوسیت، این ناسزا‌ها به مقدسات مذهبی را بخوانید و در صدد چاره‌جویی برآیید. با یک جوشش ملی، ‌با یک جنبش دینی، با یک غیرت ناموسی، با یک عصبیت وطنی، ‌ با یک اراده قوی، با یک مشت آهنین، باید تخم این ناپاکان بی‌آبرو را از زمین براندازید. این‌ها ودیعه‌های خدایی را دست‌خوش هوی و هوس خود می‌کنند. این‌ها کتاب‌های دینی شما را که با خون‌های پاک شهدای فضیلت به دست شما رسیده آتش می‌زنند، این‌ها عید آتش زدن کتاب دارند. ‌هان آبرومندانه از جای برخیزید تا «بر شما چیره نشوند» (کشف اسرار، ص ۷۴، چاپ قم، انتشارات آزادی، ۱۳۵۸) ادامه البته این لحن تند امام خمینی با توجه به هجمه‌هایی بود که در آن دوران از سوی عناصر مشکوکی مانند حکمی‌زاده و کسروی و غیره، بر ضد اصول اساسی اسلام و تشیع آغاز شده بود و «ایرانی‌ گرایی» به عنوان یک پدیدۀ نامیمون، به جای «اسلام گرایی» تبلیغ می‌شد. اما امام، پس از پیروزی انقلاب اسلامی ضمن انتقاد از روش کسروی نقطه مثبت او را یادآوری نموده و او را تاریخ‌نویس خوب می‌نامد: «... دور کردن مردم از ادعیه و کتب دعا که یک وقتی آتش می‌زدند، در روز آتش سوزی کتاب‌های عرفانی و دعا... این‌ها تأثیر دعا را در نفوس نمی‌دانند... دعا را نباید از بین جمعیت بیرون برد... این یک مطلب غیر صحیحی است که به اسم اینکه «قرآن باید بیاید میدان»، آن چیزی که «راه» هست برای قرآن، از دست داد... این‌ها وسوسه‌هایی از شئون شیطان است.. دعا و حدیث را اگر استثنا کنیم، قرآن هم رفته است... https://eitaa.com/s_m_nb https://eitaa.com/joinchat/3404988610C1629cb9d4a ادامه 👇
مصاحبه و تحلیل کوتاهی از مرحوم سیدهادی خسروشاهی راجع به اندیشه‌ها و تفکرات شهید نواب صفوی 8 آنقدر معارف در ادعیه ائمه ـ علیهم‌السلام ـ هست و مردم را دارند از آن جدا می‌کنند ـ که احصا نمی‌توان کرد ـ لسان قرآن است ادعیه... اگر بگوییم ما کاری با ادعیه نداریم و در آتش سوزی، کتاب دعا را بسوزانیم، کتاب عرفا را بسوزانیم، از باب اینست که نمی‌دانند... وقتی انسان از حد خودش پایش را بالا‌تر گذاشت، در اشتباه می‌افتد. کسروی یک آدمی بود تاریخ نویس، اطلاعات تاریخی‌اش هم خوب بود. قلمش هم خوب بود اما غرور پیدا کرد رسید به آنجایی که گفت من هم پیغمبرم... ادعیه را هم کنار گذاشت پیغمبری را پایین آورده در حد خودش. نمی‌توانست برسد به بالا آن را آورده بود پایین! ادعیه و قرآن و این‌ها همه با همند این عرفا و شعرای عارف مسلک و فلاسفه، همه یک مطلب می‌گویند. تعبیرات مختلف است. زبان‌ها مختلف است زبان شعر یک زبانی است. حافظ زبان خاصی دارد و‌‌ همان مسائل را می‌گویند که آن‌ها می‌گویند اما با یک زبان دیگری. نباید از این برکات، مردم را دور کرد.» (تفسیر سوره حمد، چاپ موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، صفحات: ۱۴۸ و ۱۴۹ و ۱۸۹ و ۱۹۰) به نظر من این عادلانه‌ترین و منصفانه‌ترین شهادتی است که شخصیتی‌ چون امام خمینی (ره) درباره احمد کسروی بیان کرده‌اند: «مورخ خوبی بود» دچار غرور شد و به کج راهه رفت و خود را «برانگیخته» نامید و آئین ایرانی‌گری «پاکدینی» را بجای اسلام به ارمغان! آورد تا مردم به «آخشیج»‌‌های او در «ورجاوند بنیادش» عمل کنند تا رستگار! شوند... راستی بهتر از این، چه نوع برخوردی، با چنین چالشی می‌توان تصور کرد؟! https://eitaa.com/s_m_nb https://eitaa.com/joinchat/3404988610C1629cb9d4a ادامه 👇
مصاحبه و تحلیل کوتاهی از مرحوم سیدهادی خسروشاهی راجع به اندیشه‌ها و تفکرات شهید نواب صفوی 9 در تفاوت مشی مبارزاتی نواب صفوی با فقهایی چون بروجردی و حائری می‌توان به اختلافات نظری ماهوی اشاره داشت، اما در بین روحانیون انقلابی افرادی چون بنیان‌گذار انقلاب نیز شیوه فدائیان را تایید نمی‌کردند، لذا نواب و یاران وی در حوزه چه جایگاهی داشتند و آیا مورد حمایت جریان خاصی حوزوی‌ای بودند؟ روش مرحوم آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری موسس حوزه علمیه قم، در دوره دیکتاتوری مطلق رضا‌خان و اجرای برنامه سرکوب توسط وی، یک روش کاملاً‌ عقلانی و منطقی برای حفظ و تثبیت حوزه علمیه جدیدالاحداث بود. ادامه این روش و با‌‌ همان منطق، البته همراه با تفاوت‌هایی، توسط مرحوم آیت‌الله بروجردی با توجه به شرایط کشور و بحران‌های سیاسی، باز روشی عقلانی بود که البته در این دوران، نقدهایی نیز می‌توان بر آن وارد دانست. پس اختلاف نظر ماهوی فدائیان اسلام با مرجعیت‌های پیشین، ناشی از برداشت‌ها و اجتهاد‌ها و شرایط زمان و مکان بود... اما در‌‌ همان برهه نیز مراجعی چون آیت‌الله سید صدرالدین صدر، آیت‌الله سید محمدتقی خوانساری و بخشی از علما طراز دوم حوزه علمیه و اکثریتی از فضلا و طلاب، از اقدامات فدائیان اسلام در مبارزه با دین زدایی رژیم و سلطۀ ایادی استعمار پشتیبانی می‌کردند. آیت‌الله خمینی، بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران، اگر چه به خاطر حفظ احترام آیت‌الله بروجردی شیوه اقدامات آنان را در حوزه علمیه قم تأیید نمی‌کردند، اما هرگز مخالفتی علنی یا مخفی با آنان ابراز نکردند و حتی در مورد محاکمه و صدور حکم اعدام شهید نواب صفوی و یارانش، طبق شهادت شخصیت‌های برجسته‌ آن دوران و بعضی از اعضاء خاندان ایشان در نزد آیت‌الله بروجردی وساطت و اقدام کردند و ... https://eitaa.com/s_m_nb https://eitaa.com/joinchat/3404988610C1629cb9d4a ادامه 👇