eitaa logo
فدائیان اسلام
123 دنبال‌کننده
650 عکس
78 ویدیو
9 فایل
بزرگداشت نام و یاد همه شهداء بویژه شهداء فدائی اسلام و رهبر‌عالیقدرش حضرت سید مجتبی نواب صفوی ارتباط با مدیر : @AGHAYEZIA
مشاهده در ایتا
دانلود
مصاحبه و تحلیل کوتاهی از مرحوم سیدهادی خسروشاهی راجع به اندیشه‌ها و تفکرات شهید نواب صفوی 3 به هر حال اصل موضوع و تحلیل آیت‌الله طالقانی در این رابطه کاملاً صحیح و منطقی است و اگر ژنرال رزم‌آرا، با پشتیبانی اشرف پهلوی، خواهر فاسد شاه به حکومت خود ادامه می‌داد، نهضت ملی کاملاً سرکوب می‌شد و سرنوشت رهبران نهضت هم، اعم از مذهبی و ملی، به طور طبیعی تابع شرایط زمان و مکان می‌گردید که اجرای هر نوع کیفر و عقابی! درباره آن‌ها محتمل بود یعنی انتخاب هر نوع گزینه‌ای، پس از تحقق کودتا و برای تثبیت اوضاع، امکان پذیر می‌توانست باشد. موجب شگفتی است در سوال مطرح شده، عنصری چون احمد کسروی، از «نیروهای فکری» و «متفکران» محسوب می‌شود که فقط به خاطر ترویج اندیشه خود حذف شده و این نوع برخورد با «چالش‌های نظری» هم گویا با «الگوهای دینی‌ ما» قابل توجیه نبوده و به همین دلیل، منطقی هم نبوده است؟ سوال مغالطه‌آمیزی از این نوع، پاسخ مبسوطی را می‌طلبد که متأسفانه پرداختن به آن در یک گفت‌وگوی کوتاه نه مقدور است و نه معقول... ولی فهرست گونه می‌توان اشاره کرد که جناب «سید احمد کسروی تبریزی» هرگز اهل فکر! و یا در جرگه «متفکران» به مفهوم واقعی کلمه محسوب نمی‌شود بلکه او نویسنده و حداکثر یک «تاریخ نگار» بود که استقبال از آثار تاریخی او، موجب «غرور» وی گردید و سپس عضویت وی در آکادمی تاریخ بریتانیای کبیر! و سپس موسسه پژوهشی روسیه هم نوعی «خود گنده بینی» در او ایجاد نمود که کم کم به فکر ایجاد «پاکدینی» افتاد، از‌‌ همان نوع آئین‌های پاکی! که پیش از او و به کمک استعمار پیر، غلام احمد قادیانی در شبه قاره هند، سیدمحمدعلی باب و بهاء‌الله در ایران، مشابه آن را به وجود آورده و موجب فتنه‌ای بزرگ در بلاد اسلامی شده بودند. یک متفکر فرهنگ دو‌ست! چگونه به خود اجازه می‌دهد که همه ساله «جشن کتاب سوزان»! برگزار کند و علاوه بر آتش زدن کتاب‌های ادعیه، شامل عالی‌ترین معارف معنوی، به سوزاندن دیوان حافظ شیرازی و سعدی و مثنوی مولانا جلال‌الدین و غیره بپردازد؟... https://eitaa.com/s_m_nb https://eitaa.com/joinchat/3404988610C1629cb9d4a ادامه 👇
مصاحبه و تحلیل کوتاهی از مرحوم سیدهادی خسروشاهی راجع به اندیشه‌ها و تفکرات شهید نواب صفوی 4 پس این فرد هرگز صبغۀ متفکر فکری ـ فرهنگی نداشت، بلکه پس از ترک پیش‌نمازی در مسجد محله «حکم آباد» تبریز ـ که بگفته خود در آنجا هم به بجای اذکار: تسبیح و تحمید و توحید، پس از اقامه نماز، با دانه‌های تسبیح خود، کلمات و لغات انگلیسی را «تمرین» و «حفظ» می‌کرده تا مؤمنانی که پشت سر او نماز می‌گذاردند خیال کنند که وی مشغول تسبیح‌گویی و تقدیس حق تعالی است! ـ به تدریس ادبیات عرب در مدرسه آمریکایی‌ها در تبریز پرداخت و به هنگامی که متهم به «دوری از اسلام گردید، کتابی در اهمیت و ارزش تعالیم اسلامی نوشت و منتشر ساخت... اما از آن زمان که به تهران منتقل گردید و به استخدام عملی دولت در دستگاه‌های عدلیه! درآمد، به تألیف و نشر مقالات و رساله‌هایی چون: شیعی‌گری، صوفی‌گری، خراباتی‌گری و موهوم نامیدن شعر و شاعری و لغت‌سازی و بکار بردن کلمات از خود ساخته! و انتقاد از همه معتقدات مسلمانان و... پرداخت و در دوران سلطه دیکتاتوری رضا‌خان که برگزاری جلسات مذهبی و حتی نشر یک مقاله احتیاج به مجوزی از اداره معارف یا شهربانی داشت، او با آزادی کامل، نه تنها جلسات «پاکدینی» خود را همه هفته برگزار می‌کرد، بلکه کتابی هم شامل رهنمودهایی برای اندیشه ایرانی! «پاکدینی»، تحت عنوان «ورجاوند بنیاد» در سه جلد منتشر ساخت و به تدریج «برانگیختگی» خود را اعلام نمود و آنگاه سازمان سیاسی «باهماد آزادگان» و سپس گروه «پاکدینان» و سازمان یعنی بازوی نظامی حرکت خود را تشکیل داد و عجیب‌تر آنکه، علیرغم ممنوعیت نشر کتب و نشریات مذهبی، او مجله پیمان را از سال ۱۳۱۰ تا ۱۳۲۰، بدون برخورد با مانعی و با آزادی کامل منتشر می‌ساخت که در سراسر ایران بقول خود «پراکنده» می‌نمود و از موانع ماموران دولتی آزاد بود! ادامه و بعد به چاپ و نشر مجله «پرچم» و به دنبال آن «پرچم هفتگی» و در واقع با‌ حمایت عملی دستگاه رضا‌خانی، به تخریب پایه‌ها و بنیاد اسلام و مذهب تشیع پرداخت... https://eitaa.com/s_m_nb https://eitaa.com/joinchat/3404988610C1629cb9d4a ادامه 👇
مصاحبه و تحلیل کوتاهی از مرحوم سیدهادی خسروشاهی راجع به اندیشه‌ها و تفکرات شهید نواب صفوی 5 بی‌تردید اگر کسروی، پس از مباحثات بسیار با رهبران دینی و در طلیعه آن‌ها: حاج مهدی سراج انصاری، شیخ قاسم اسلامی، شیخ مهدی شریعتمداری و شهید نواب صفوی، عدم پذیرش حق و اصرار بر «کج‌روی» به طور فیزیکی «حذف» نمی‌شد، هم اکنون با فتنه‌ای بزرگتر و گسترده‌تر از «بهایی‌گری» در ایران روبرو بودیم، چرا که مسوولان بابی‌گیری و بهایی‌گری، حتی با ادبیات عربی آشنایی نداشتند و اغلب نوشته‌ها و «الواح» صادره از سوی رهبری آن فرقه آکنده از اغلاط و اشتباهات فاحش ادبی است ـ و بقول خودشان، آن‌ها الفاظ و کلمات را از قید و بند زنجیر ادبیات،‌‌ رها ساخته بودند! ‌ ـ اما احمد کسروی علاوه برای اینکه با ادبیات عربی کاملاً آشنایی داشت، قلم توانا و اطلاعات خوبی هم در زمینه‌های مختلف داشت که با تکیه بر این «سلاح» می‌توانست گروه بسیاری از نسل جوان ایران را به کج راهه، رهنمون گردد... الگوهای دینی ما، یعنی ائمه و سپس علماء عظام، همواره با «چالش‌های نظری» برخورد علمی و منطقی داشته‌اند و تاریخ ما، چگونگی آن را به وضوح بیان کرده است، اما احمد کسروی «چالش نظری» نداشت، بلکه او به قصد تخریب بنیادهای مذهبی و ترویج ایرانی‌گری و ایجاد به اصطلاح آئین پاکدینی، با «ورجاوند بنیاد»ش، به میدان آمده بود و اهل مباحثه و گفت‌وگو و منطق و استدلال نبود و حتی برای دور کردن شهید نواب صفوی از جلسات خود که برای «مباحثه» به نزد او می‌رفت، ‌سرانجام به «شمشیر» گروه رزمنده! متوسل گردید که به «مقابله به مثل» انجامید و به علت عدم توفیق در مرحله نهایی به حذف فیزیکی اقدام شد... احمد کسروی ضمن اعتراف به اینکه «پیامبر اسلام را برانگیخته راست‌گویی می‌شناسد و قران هم کتاب خدایی است» سرانجام مدعی می‌شود که «اما دوره اسلام گرایی سپری شده است» و برای هر زمانی، راهنمایی جدید لازم است و ضرورتی هم ندارد از طریق وحی و آمدن فرشته به این وظیفه بپردازد... https://eitaa.com/s_m_nb https://eitaa.com/joinchat/3404988610C1629cb9d4a ادامه 👇
مصاحبه و تحلیل کوتاهی از مرحوم سیدهادی خسروشاهی راجع به اندیشه‌ها و تفکرات شهید نواب صفوی 6 او برای همین منظور خود را «برانگیخته» خواند و سپس راهنمای عمل ـ ورجاوند بنیاد ـ را در سه جلد منتشر ساخت و سازمان «باهماد آزادگان» را به موازات «گروه پاکدینان» به راه انداخت و سرانجام برای اقدامات آینده و کار‌ها و رزم‌های بزرگ! به فکر توسعه و سازماندهی «گروه رزمندگان» افتاد و این نشان دهنده اهداف نهایی او بود... احمد کسروی در نامه‌ای به یکی از «یاران» خود در تبریز چنین می‌نویسد: «۱۶ آذر ۱۳۲۱، کسروی تبریزی. پس از درود چند نامه‌ای از شما رسیده بسیار خوشنودم که نیروهای جوانی خود را در این راه ورجاوند خدایی به کار می‌برید، از جانشینتان در تهران، آقای ژیلا نیز خوشنودیم جوان با غیرتی‌ست. گفتارتان درباره شرق و غرب و جنوب و شمال به چاپ خواهد رسید. ولی چون گفتارهای دیگری فراوان فرستاده شده باید این‌ها را به چاپ رسانیم و یکباره از زبان سخنی آغازیم. از آقای ضیاء نیز نامه‌هایی داشتم. برخی را پاسخ نوشته‌ام و برخی مانده. دربارۀ منوچهر عدل رفتار بخردانه کرده‌اند نمی‌دانم با آقای اسلامی و فروتن و دیگران تا چه اندازه نزدیکند. آقای رحیمی خوب کار می‌کنند. آنچه دربارۀ یک دسته از جوانان برای اجرا‌ نوشته‌اند بجاست. باید کسانی را در تهران و تبریز برگزینیم که نامشان «رزمندگان» گذاریم و رزم‌های بزرگی را که در آینده به یاری خدا خواهیم داشت از اکنون با دست آنان آغاز کنیم در این‌باره در تبریز هم گفت‌وگو کنید. ‌از آقای امینی نامه‌هایی رسیده که اکنون پاسخش را با دست شما می‌فرستم. دربارۀ پیمان که تلگراف کرده‌اید امیدمندم شمارۀ نهم بزودی فرستاده شود با چاپخانۀ تابان اندک گفت‌وگویی داریم که به پایان می‌رسد. به آقای اسلامی درود مرا برسانید، اگر نشان‌ها به دست آمده یکی را بفرستند. در اینجا می‌خواهیم جای بهتر برای روزنامه و باهماد پیدا کنیم. کسروی» بدین ترتیب احمد کسروی تبریزی، هم پاکدینان را دارد و هم باهماد آزادگان را و گروهی را هم «رزمندگان» می‌نامد که برای «رزم‌های بزرگی» مورد نیاز خواهند بود! https://eitaa.com/s_m_nb https://eitaa.com/joinchat/3404988610C1629cb9d4a ادامه 👇
مصاحبه و تحلیل کوتاهی از مرحوم سیدهادی خسروشاهی راجع به اندیشه‌ها و تفکرات شهید نواب صفوی 7 امام خمینی (ره) در کتاب «کشف اسرار» ضمن انتقاد از «کتاب ننگین با آن اسم شرم آور که گویی با لغت جن نوشته شده و آمیخ و آخشیج‌ها و صد‌ها کلمات وحشی» می‌نویسند: «... هم‌کیشان دیندار ما، برادران پاک ما، دوستان پارسی زبان ما، جوانان غیرتمند ما، هموطنان آبرومند‌ ما، این اوراق ننگین، این شالوده‌های نفاق، این برگرداندن به مجوسیت، این ناسزا‌ها به مقدسات مذهبی را بخوانید و در صدد چاره‌جویی برآیید. با یک جوشش ملی، ‌با یک جنبش دینی، با یک غیرت ناموسی، با یک عصبیت وطنی، ‌ با یک اراده قوی، با یک مشت آهنین، باید تخم این ناپاکان بی‌آبرو را از زمین براندازید. این‌ها ودیعه‌های خدایی را دست‌خوش هوی و هوس خود می‌کنند. این‌ها کتاب‌های دینی شما را که با خون‌های پاک شهدای فضیلت به دست شما رسیده آتش می‌زنند، این‌ها عید آتش زدن کتاب دارند. ‌هان آبرومندانه از جای برخیزید تا «بر شما چیره نشوند» (کشف اسرار، ص ۷۴، چاپ قم، انتشارات آزادی، ۱۳۵۸) ادامه البته این لحن تند امام خمینی با توجه به هجمه‌هایی بود که در آن دوران از سوی عناصر مشکوکی مانند حکمی‌زاده و کسروی و غیره، بر ضد اصول اساسی اسلام و تشیع آغاز شده بود و «ایرانی‌ گرایی» به عنوان یک پدیدۀ نامیمون، به جای «اسلام گرایی» تبلیغ می‌شد. اما امام، پس از پیروزی انقلاب اسلامی ضمن انتقاد از روش کسروی نقطه مثبت او را یادآوری نموده و او را تاریخ‌نویس خوب می‌نامد: «... دور کردن مردم از ادعیه و کتب دعا که یک وقتی آتش می‌زدند، در روز آتش سوزی کتاب‌های عرفانی و دعا... این‌ها تأثیر دعا را در نفوس نمی‌دانند... دعا را نباید از بین جمعیت بیرون برد... این یک مطلب غیر صحیحی است که به اسم اینکه «قرآن باید بیاید میدان»، آن چیزی که «راه» هست برای قرآن، از دست داد... این‌ها وسوسه‌هایی از شئون شیطان است.. دعا و حدیث را اگر استثنا کنیم، قرآن هم رفته است... https://eitaa.com/s_m_nb https://eitaa.com/joinchat/3404988610C1629cb9d4a ادامه 👇
مصاحبه و تحلیل کوتاهی از مرحوم سیدهادی خسروشاهی راجع به اندیشه‌ها و تفکرات شهید نواب صفوی 8 آنقدر معارف در ادعیه ائمه ـ علیهم‌السلام ـ هست و مردم را دارند از آن جدا می‌کنند ـ که احصا نمی‌توان کرد ـ لسان قرآن است ادعیه... اگر بگوییم ما کاری با ادعیه نداریم و در آتش سوزی، کتاب دعا را بسوزانیم، کتاب عرفا را بسوزانیم، از باب اینست که نمی‌دانند... وقتی انسان از حد خودش پایش را بالا‌تر گذاشت، در اشتباه می‌افتد. کسروی یک آدمی بود تاریخ نویس، اطلاعات تاریخی‌اش هم خوب بود. قلمش هم خوب بود اما غرور پیدا کرد رسید به آنجایی که گفت من هم پیغمبرم... ادعیه را هم کنار گذاشت پیغمبری را پایین آورده در حد خودش. نمی‌توانست برسد به بالا آن را آورده بود پایین! ادعیه و قرآن و این‌ها همه با همند این عرفا و شعرای عارف مسلک و فلاسفه، همه یک مطلب می‌گویند. تعبیرات مختلف است. زبان‌ها مختلف است زبان شعر یک زبانی است. حافظ زبان خاصی دارد و‌‌ همان مسائل را می‌گویند که آن‌ها می‌گویند اما با یک زبان دیگری. نباید از این برکات، مردم را دور کرد.» (تفسیر سوره حمد، چاپ موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، صفحات: ۱۴۸ و ۱۴۹ و ۱۸۹ و ۱۹۰) به نظر من این عادلانه‌ترین و منصفانه‌ترین شهادتی است که شخصیتی‌ چون امام خمینی (ره) درباره احمد کسروی بیان کرده‌اند: «مورخ خوبی بود» دچار غرور شد و به کج راهه رفت و خود را «برانگیخته» نامید و آئین ایرانی‌گری «پاکدینی» را بجای اسلام به ارمغان! آورد تا مردم به «آخشیج»‌‌های او در «ورجاوند بنیادش» عمل کنند تا رستگار! شوند... راستی بهتر از این، چه نوع برخوردی، با چنین چالشی می‌توان تصور کرد؟! https://eitaa.com/s_m_nb https://eitaa.com/joinchat/3404988610C1629cb9d4a ادامه 👇
مصاحبه و تحلیل کوتاهی از مرحوم سیدهادی خسروشاهی راجع به اندیشه‌ها و تفکرات شهید نواب صفوی 9 در تفاوت مشی مبارزاتی نواب صفوی با فقهایی چون بروجردی و حائری می‌توان به اختلافات نظری ماهوی اشاره داشت، اما در بین روحانیون انقلابی افرادی چون بنیان‌گذار انقلاب نیز شیوه فدائیان را تایید نمی‌کردند، لذا نواب و یاران وی در حوزه چه جایگاهی داشتند و آیا مورد حمایت جریان خاصی حوزوی‌ای بودند؟ روش مرحوم آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری موسس حوزه علمیه قم، در دوره دیکتاتوری مطلق رضا‌خان و اجرای برنامه سرکوب توسط وی، یک روش کاملاً‌ عقلانی و منطقی برای حفظ و تثبیت حوزه علمیه جدیدالاحداث بود. ادامه این روش و با‌‌ همان منطق، البته همراه با تفاوت‌هایی، توسط مرحوم آیت‌الله بروجردی با توجه به شرایط کشور و بحران‌های سیاسی، باز روشی عقلانی بود که البته در این دوران، نقدهایی نیز می‌توان بر آن وارد دانست. پس اختلاف نظر ماهوی فدائیان اسلام با مرجعیت‌های پیشین، ناشی از برداشت‌ها و اجتهاد‌ها و شرایط زمان و مکان بود... اما در‌‌ همان برهه نیز مراجعی چون آیت‌الله سید صدرالدین صدر، آیت‌الله سید محمدتقی خوانساری و بخشی از علما طراز دوم حوزه علمیه و اکثریتی از فضلا و طلاب، از اقدامات فدائیان اسلام در مبارزه با دین زدایی رژیم و سلطۀ ایادی استعمار پشتیبانی می‌کردند. آیت‌الله خمینی، بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران، اگر چه به خاطر حفظ احترام آیت‌الله بروجردی شیوه اقدامات آنان را در حوزه علمیه قم تأیید نمی‌کردند، اما هرگز مخالفتی علنی یا مخفی با آنان ابراز نکردند و حتی در مورد محاکمه و صدور حکم اعدام شهید نواب صفوی و یارانش، طبق شهادت شخصیت‌های برجسته‌ آن دوران و بعضی از اعضاء خاندان ایشان در نزد آیت‌الله بروجردی وساطت و اقدام کردند و ... https://eitaa.com/s_m_nb https://eitaa.com/joinchat/3404988610C1629cb9d4a ادامه 👇
عباس غله‌زاری یکی از یاران نواب صفوی، به منظور درک بهتر این روش مبارزاتی فدائیان اسلام با ذکر خاطره‌ای می‌گوید: « یک بار در تپه‌های دولاب وقتی از تاکسی پیاده شدیم تا به خانه برسیم ، در میان راه ، مسئله کشتن اشخاص را با ایشان مطرح کردم. ایشان گفت که « و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه و من رباط الخیل » و بقیه‌اش را نخواندند. گفتند: بقیه‌اش؟ من فکر کردم ایشان یادش رفته. گفتم که «ترهبون به عدو الله» دوباره ایشان از اول شروع کردند که « و اعدو لهم … » بقیه‌اش چیه آقا؟ دوباره من تکرار کردم. بار سوم متوجه شدم ایشان روی کلمه « ترهبون » نظر دارد. ایشان فرمودند که خدا نمی‌فرماید امکانات را فراهم کنید برای کشتن دشمن. می فرماید امکانات را فراهم کنید برای ترساندن دشمن. گفتند: ببین خدا نمی‌فرماید که تقتلون به … مسئله قتل و کشتن دشمن هدف نیست، هدف تو ترساندن است که کارایی از دشمن گرفته شود. به خاطر همین ما هم که گاهی ناچار شدیم افرادی را بکشیم. منظور اجرای حدود الهی نبود، چون اگر اینگونه باشد باید خیلی‌ها را بکشیم. این‌هایی را که انتخاب می‌کردیم می‌دیدیم دستگاه دیگر به جایی رسیده است که گوشش بدهکار حرف‌ها نیست. ما این‌ها را انجام دادیم تا حکومت را در مورد موسیقی، مشروب‌فروشی، بی‌حجابی و بعضی از مسائل دیگر که مستقیما با دستگاه در ارتباط بودند، به اجرای دستورات اسلام وادار کنیم. یعنی وقت‌هایی که رژیم گوش نمی‌داد و بر اساس اسلام عمل نمی‌شد، برای این که لرزه‌ای در ارکان دستگاه پیدا شود، چنین حرکتی ایجاد می‌شد.» برکناری و مجازات شاه و مسئولان فاسد برکناری و مجازات شاه و مسئولان فاسد آخرین راهی بود که نواب برای رسیدن به اهدافش آن را انتخاب نمود، نواب صفوی چاره‌ای جز عزل شاه و برکناری مسئولان وابسته به غرب نمی‌دید. نواب در ابتدای حرکت انقلابی‌اش نظراتش در جهت اصلاح ساختار حکومت و اوضاع جامعه بود. اما از طرف دیگر شاه و عمالش به نظرات نواب و سایر منتقدین بی‌اعتنایی می‌کردند، بدین خاطر او شاه را یکی از موانع اصلی در راه رسیدن به سعادت می‌دید. نواب در جریان ملی شدن صنعت نفت به این نتیجه رسید که شخص محمدرضا پهلوی عامل اصلی عقب‌ماندگی و وابستگی جامعه است. از دیدگاه نواب، تعویض نخست‌وزیرها تأثیر مقطعی دارد و مشکلات را به صورت دائمی حل نمی‌کند. اگر شاه خلع شود و در رأس حکومت فردی شایسته و شجاع قرار بگیرد بسیاری از مشکلات حل خواهد شد. تعبیر دیگری که باید در این زمینه بیان شود باز هم در ارتباط با ملی شدن نفت است. نواب اگر شرایط برایش مهیا می‌شد به احتمال قوی به جای اعدام رزم‌آرا ، دستور اعدام شاه را صادر می‌کرد. نواب در کتاب برنامه حکومتی فدائیان اسلام در رابطه با شاه و مسئولین فاسد به دو نکته اشاره کرده است: نکته اول را در قسمت شرح جامعه آرمانی‌اش بیان می‌کند، او در شرح وظایف وزارت دادگستری مجازات سردمداران فاسد را آورده و دستور داده که طبق قانون مجازات اسلامی با این افراد برخورد شود. نکته دوم در قسمتی که به اتمام حجت با جهان و شاه و مسئولان می‌پردازد، از شاه و نیروهایش خواسته که توبه کنند و دستورات اسلام را به صورت دقیق انجام دهند، در غیر این صورت توسط فرزندان اسلام مجازات خواهند شد. نواب پس از نام بردن اسامی حاج شیخ فضل‌الله نوری، مرحوم سید حسن مدرس، مرحوم آیت‌الله قمی و شهید سید حسین امامی به سردمداران حکومتی اعلام می‌کند که ما در این راه همانند این بزرگان ثابت‌قدم و پایدار هستیم و تا استقرار حکومت اسلامی و مجازات شاه و چاپلوسانش هرگز پا پس نمی‌کشیم. نواب ، شاه و سردمداران فاسد را سد راه رسیدن به سعادت می‌دانست و بدین خاطر معتقد به حذف این افراد بود.
مصاحبه و تحلیل کوتاهی از مرحوم سیدهادی خسروشاهی راجع به اندیشه‌ها و تفکرات شهید نواب صفوی 10 اینجانب نیز همراه مرحوم شیخ رضا گلسرخی کاشانی که از اعضاء فدائیان اسلام بود، برای وساطت ایشان در نزد آیت‌الله بروجردی، بدون اطلاع قبلی از اقدام ایشان، به منزلشان رفتیم و امام خمینی ضمن ابراز تأسف شدید از خلع لباس شهید نواب صفوی توسط رژیم شاه و صدور حکم اعدام پس از یک محاکمه قلابی در یک دادگاه نظامی، اشاره کردند که گویا وعدۀ مساعدی به آیت‌الله بروجردی داده شده است. امام البته با دقت به حرف‌های ما هم گوش دادند و هنگامی ‌که مرحوم گلسرخی به انتقاد از روش آیت‌الله بروجردی پرداخت، امام بر آشفت و گفت: شما با مراجع چه کار دارید؟ اگر خودتان کاری بلدید، انجام دهید و اگر از من کاری ساخته است، بفرمایید تا من اقدام کنم...ادامه البته در دوران قبل و شکوفایی فعالیت فدائیان اسلام در حوزه علمیه قم، امام با انتقاد جوانان وابسته به فدائیان اسلام از آیت‌الله بروجردی هم، موافق نبودند و به همین دلیل اقدامات آن‌ها را تایید نمی‌کردند، ولی در حسن نیت آن‌ها تردیدی نداشتند... تألیف کتاب «کشف‌الاسرار» توسط امام در پاسخ به شبهات «حکمی‌زاده» در رسالۀ «اسرار هزار ساله» ـ که شباهتی کامل به اتهامات کسروی در «شیعی‌گری» داشت ـ و هر دو هم در یک چاپخانه در تهران به چاپ رسیده بودند ـ و لحن تند محتوای آن (که قبلاً نقل شد) نشان می‌دهد که امام از لحاظ عقیدتی، با مبارزات فدائیان اسلام مخالفتی نداشته‌اند. به هر حال شهید نواب صفوی، همان‌طور که اشاره کردم در حوزه علمیه قم و در بین علما برجسته و اکثریتی از طلاب جوان جایگاه مقبولی داشتند و مورد احترام و تکریم و تقدیر آنان بودند و این البته، به «جریان خاصی» از آن نوع که در عصر ما هست وابستگی نداشت. نواب در ایده تشکیل حکومت اسلامی تا چه میزان به ظرافت‌های نظری عنایت داشت و آیا اساساً دارای دانش لازم در این خصوص بود؟ شباهت‌ها و تفاوت‌های الگوی مورد نظر نواب و یاران وی با آیت‌الله مصباح و شاگردان وی، در بحث حکومت اسلامی چیست؟ https://eitaa.com/s_m_nb https://eitaa.com/joinchat/3404988610C1629cb9d4a ادامه 👇
مصاحبه و تحلیل کوتاهی از مرحوم سیدهادی خسروشاهی راجع به اندیشه‌ها و تفکرات شهید نواب صفوی 11 شهید نواب صفوی در اندیشه تأسیس یک حکومت اسلامی در ایران، با تکیه بر دانش کلی درباره لزوم تأسیس و یک حکومت اسلامی اقدام کرد و کتاب خود را در این رابطه و قبل از همۀ جریان‌ها، تحت عنوان: «اعلامیه فدائیان اسلام یا کتاب رهنمای حقایق»، در سال ۱۳۲۹ ش ـ حدود ۶۰ سال پیش ـ منتشر ساخت. البته این کتاب جنبه «نظریه‌پردازی» و به اصطلاح تئوریک ندارد، بلکه نشان‌دهنده شور و شوق و عشق و علاقه مؤلف آن بر احیاء اندیشه اسلامی در تشکیل یک حکومت اسلامی است. بی‌تردید دانش شهید نواب صفوی در این خصوص هم‌طراز مؤلفان برجسته عصر ما که درباره چگونگی حکومت اسلامی آثاری دارند، نبود و حتی نوع طرح و بیان هم هماهنگ با شرایط نیم قرن پیش بود و مثلاً‌ برای «وزارت دربار» فصلی ویژه اختصاص یافته است! در حالیکه اگر این کتاب در عصر ما نوشته می‌شد، اصل مساله «دربار» منتفی بود تا چه رسد به وزارت دربار!.. این کاستی البته ناشی از تفکر خاص آن دوران، درباره نوع حکومت اسلامی است... و در عصر ما تردیدی نیست که یک حکومت اسلامی باید جمهوری اسلامی و نظامی تکیه بر اصول اسلام و جمهور مردم باشد... دیدگاه‌های آیت‌الله مصباح یزدی در این رابطه، در آثار بی‌شمار ایشان مطرح شده است و نیازی به بازگویی بنده ندارد . ولی به طور کلی باید گفت که الگوی مورد نظر شهید نواب صفوی با نظام اسلامی مورد نظر آیت‌الله مصباح، تفاوت‌هایی دارد که بررسی آن در این گفت‌وگوی کوتاه مقدور نیست. بی‌مناسبت نیست اشاره کنم که کتاب شهید نواب صفوی را اینجانب قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، تحت عنوان «جامعه و حکومت اسلامی» ‌با مقدمه‌ای کوتاه در «قم» تجدید چاپ و منتشر کردم. در این کتاب بسیاری از اهداف مورد علاقه مردم مسلمان ایران مورد توجه قرار گرفته است از جمله اینکه با صراحت از: ملی شدن صنعت نفت و همه منابع طبیعی، اصلاحات ارضی بنیادین، برچیده شدن بازار مصرف‌گرایی، اسراف و تبذیر، اعطاء حقوق کارگران و کشاورزان... به عمل آمده و حکومت شاه و «غیر قانونی» اعلام شده است! «... اعلام ما به دشمنان اسلام و غاصبین حکومت اسلام: شاه، دولت و سایر کارگردانانی که آنان را به خوبی می‌شناسیم:‌ای خائنین ایران مملکت اسلامی است و شما دزدان و غاصبینی هستید که حکومت اسلامی را غصب کرده‌اید.» (جامعه و حکومت اسلامی ص ۷۸) https://eitaa.com/s_m_nb https://eitaa.com/joinchat/3404988610C1629cb9d4a ادامه 👇
مصاحبه و تحلیل کوتاهی از مرحوم سیدهادی خسروشاهی راجع به اندیشه‌ها و تفکرات شهید نواب صفوی 12 شهید نواب صفوی کتاب خود را با این جملات پایان می‌دهد: «... برای آخرین بار به دشمنان اسلام و غاصبین حکومت اسلامی، شاه و دولت و سایر کارگردانان ابلاغ می‌شود که چنانچه مقررات اسلامی را مو به مو اجرا ننمایید، به یاری خدای توانا نابودشان می‌کنیم و حکومت صالح اسلامی و قانونی تشکیل داده و احکام اسلام را سراسر اجرا می‌نماییم و به بدبختی‌های دیرین ملت مسلمان ایران به یاری خدای جهان، خاتمه می‌دهیم...» (جامعه حکومت اسلامی ص ۸۸) به هر حال این جملات نشان دهنده دیدگاه شهید نواب صفوی درباره یک حکومت اسلامی است. و به طور کلی باید اشاره کرد که این کتاب با توجه به شرایط زمان و مکان، یک کتاب ارزشمندی بود به ویژه که پیش از آن، کسی از علما و جریان‌ها در این زمینه اقدامی نکرده بودند. چرا اکثر اعضا و هیأت‌های جمعیت فدائیان اسلام مقلد آیت‌الله سیدصدرالدین صدر بودند؟ بیشتر شباهت و قرابت‌های فکری مطرح بود یا دلایل دیگری همچون انگیزه‌های سیاسی هم در میان بود؟ بدست آوردن آماری که نشان دهد «اکثر اعضا» و هواداران فدائیان اسلام مقلد آیت‌الله صدر بودند، کار آسانی نیست. البته پیش از آمدن آیت‌الله بروجردی به قم، «آیات ثلاثه» ـ آیت‌الله خوانساری، آیت‌الله صدر، آیت‌الله حجت ـ اداره حوزه علمیه را به عهده داشتند و از مراجع تقلید بشمار می‌رفتند و هر کدام نیز مقلدان خاص خود را داشتند... ادامه آیت‌الله صدر از فدائیان اسلام پشتیبانی می‌کرد ولی این امر در عرف مذهبی نمی‌توانست دلیلی برای تقلید باشد. و بی‌شک قرابت‌های فکری یا انگیزه‌های سیاسی هم مطرح نبود بلکه همواره شناخت و عقیده مذهبی، عامل اصلی در انتخاب «مرجع تقلید» هر کسی بوده است. البته پس از آمدن آیت‌الله بروجردی به قم، ‌و تجلیل مراجع ثلاثه از ایشان، کم کم گرایش به تقلید از ایشان بیشتر شد و پس از رحلت آن سه بزرگوار، آیت‌الله بروجردی به «مرجعیت تامه» شیعیان در ایران نائل آمد... https://eitaa.com/s_m_nb https://eitaa.com/joinchat/3404988610C1629cb9d4a ادامه 👇
مصاحبه و تحلیل کوتاهی از مرحوم سیدهادی خسروشاهی راجع به اندیشه‌ها و تفکرات شهید نواب صفوی 13 آیت‌الله بروجردی در این برهه، به علت نگرانی از متلاشی شدن حوزه در اثر فعالیت‌های سیاسی حاد، از اقدامات فدائیان اسلام پشتیبانی نکرد و همین امر موجب دوری طلاب و جوانان فدائیان اسلام، از ایشان گردید که البته کار درستی نبود. با توجه به اینکه فدائیان اسلام فاقد ساختار حزبی بود، منبع درآمد گروه چه بود و از چه کانال‌هایی تأمین می‌شد؟ به نظر من سوال از «منبع درآمد»، ‌در مورد فدائیان اسلام کمی بی‌معنی و یا غیر منطقی است. شهید نواب صفوی و یکی دو نفر دیگر از روحانیون همراه ایشان، در دوره طلبگی، معاشی بسیار پایین‌تر از بقیه داشتند. اعضای ‌عادی فدائیان اسلام هم هر کدام شغلی داشتند و از راه کار و تلاش شخصی، امرار معاش می‌کردند... وقتی شهید نواب صفوی برای «هدایت» احمد کسروی می‌خواهد به ایران بیاید، هزینه سفر او را آیت‌الله سیدمحمود شاهرودی (دو دینار)، علامه امینی (پنج دینار)، شهید آیت‌الله سیداسدالله مدنی (پنج یا شش دینار) پرداخت نمودند و او راهی ایران شد و در تهران برای گفت‌وگو به سراغ احمد کسروی در دفتر روزنامه «پرچم» رفت و پس از چند دیدار، چون انکار او را دید، ‌ تصمیم دیگری گرفت... و برای خرید اسلحه، نخست به سراغ آیت‌الله سیداحمد طالقانی رفت و بگفته شمس آل احمد، پدر او پاسخ داده بود که پولی در بساط ندارد... سپس به سراغ آیت‌الله حاج شیخ محمد حسن طالقانی، ‌ امام جماعت مسجد شاه‌آباد رفت و او پول اسلحه را پرداخت نمود... زندگی بعدی شهید نواب صفوی بسیار ساده و به دور از هر گونه تشریفات و در دو اطاق اجاره‌ای در محله «دولاب» و به کمک مرحوم حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ مهدی دولابی می‌گذشت ... و به قم هم که می‌آمد اغلب در حجره طلاب و یا در منزل دوستان و برادران بسر می‌برد... تا آنجا که من یادم می‌آید رهبری فدائیان اسلام (نواب صفوی، سید عبدالحسین واحدی، ‌سید‌هاشم حسینی) ‌اغلب بدهکار بودند. https://eitaa.com/s_m_nb https://eitaa.com/joinchat/3404988610C1629cb9d4a ادامه 👇