eitaa logo
فدائیان اسلام
121 دنبال‌کننده
605 عکس
72 ویدیو
9 فایل
بزرگداشت نام و یاد همه شهداء بویژه شهداء فدائی اسلام و رهبر‌عالیقدرش حضرت سید مجتبی نواب صفوی ارتباط با مدیر : @AGHAYEZIA
مشاهده در ایتا
دانلود
ادامه مصاحبه محمدجواد حجتی کرمانی 👇 2⃣ ⁉️اشاره کردید که فدائیان اسلام هر جا که می‌رفتند، با گرمی و استقبال مردم روبه‌رو می‌شدند. چه ویژگی‌هایی در آنها بود که چنین برخوردی از سوی مردم را موجب می‌شد؟ 🔰اینها مثل سیل بودند! پرخروش و جوشان و سرشار از ایمان و انرژی و خلوص. هم نوشته‌هایشان و هم گفته‌هایشان، خروشندگی خیلی عجیبی داشت و فضای سرد و تاریک آن دوران را می‌شکست. هوالعزیزی که مرحوم نواب بالای اعلامیه‌هایش می‌نوشت، شور عجیبی در دل آدم می‌انداخت. مرحوم نواب پاکی و اخلاص و تواضع بی‌نظیری داشت که همه را مجذوب می‌کرد و در عین شجاعت، فوق‌العاده مهربان و به شدت پایبند به اخلاق بود. همیشه قبل از دیگران از مجلس بیرون می‌آمد و کفش‌های آنها را جفت می‌کرد! بعد هم دستش را می‌گذاشت روی سینه‌اش و با تواضع خاصی می‌گفت: «خیلی کوچیکم!» و این را با لحنی می‌گفت که انسان مجذوبش می‌شد. بعد دست آدم را می‌گرفت و صمیمانه فشار می‌داد، طوری که احساس می‌کردی برادر توست و هیچ فاصله‌ای با او نداری! نمونه کامل و مصداق بارز «أَشِدَّاءُ عَلَى الْکفَّارِ رُحَمَاءُ بَینَهُمْ» (فتح/ 48) بود. در مورد آدم‌هایی که یک مقدار انحراف داشتند، می‌گفت: «برادران گمراهم»، مخصوصا به ارتشی‌ها و پاسبان‌ها. بسیار اهل زهد و عبادت بود. به خاطر اینکه ورزش می‌کرد، اندامی لاغر و کشیده و ورزیده داشت. بسیار پرتحرک و زرنگ بود و در مواقعی که گیر می‌افتاد، می‌توانست به‌سرعت فرار کند! با اینکه همیشه لباس روحانیت به تن داشت، این لباس مانعش نمی‌شد که در مواقع لزوم به‌سرعت فرار کند. عمامه‌اش را به سرعت می‌بست و مثل ما نبود که عمامه بستنش طول بکشد. خیلی صاف و کشیده راه می‌رفت و همیشه گردنش افراشته بود. در دشمنانش ترس و وحشت و نفرت ایجاد می‌کرد و در دوستانش صمیمیت و رفاقت. انصافا اخلاق و رفتار و گفتارش انسان را به یاد مسلمانان بااخلاص صدر اسلام می‌انداخت! @sayyedmojtabanavvabesafavi
ادامه مصاحبه محمدجواد حجتی کرمانی 👇 3⃣ ⁉️چقدر با شهید نواب صفوی محشور بودید؟ من شاید در مجموع ایشان را بیشتر از پنج، شش ساعت ندیده بودم، 🔰اما تأثیری که ایشان با معنویت و تقوایش روی من گذاشت، ابدا قابل قیاس با کسانی که حتی سال‌ها با آنها دوستی کرده‌ام، نبوده است! من با کسانی که با فدائیان اسلام محشور بودند، صحبت می‌کردم. ⁉️چه کسانی؟ یکی از آنها مرحوم آیت‌الله طالقانی بود که خودش هم مرد کم‌نظیری بود؛ انسانی بسیار شجاع و گرم و مهربان و صمیمی با شخصیتی جذاب. موقعی که فدائیان اسلام در زدن علاء ناموفق و تحت تعقیب رژیم بودند، به منزل آیت‌الله طالقانی پناه بردند و مدتی در آنجا بودند. پیش از آن، مدتی هم آنها را به طالقان بردند. می‌گفتند: بدون ذره‌ای ترس از حکومت، عادت داشت که برود روی بام خانه ما و اذان بدهد! ⁉️ ظاهرا مرحوم نواب برای شما نامه‌ای هم فرستاده بودند؛ این‌طور نیست؟ بله؛ مرحوم نواب موقعی که در زندان قصر بود و عده‌ای از فدائیان در کرمان تبعید بودند، نامه‌ای برایم نوشت که متأسفانه مثل بسیاری از نامه‌ها و اسناد دیگری که داشتم، در زندگی پرتلاطم و تعقیب و گریزم گم شد. امیدوارم روزی پیدا شود، چون سند تاریخی مهمی است! @sayyedmojtabanavvabesafavi
ادامه مصاحبه محمدجواد حجتی کرمانی 👇 4⃣ ⁉️بخشی از نسل جوان ما هنوز تصور درستی از فدائیان اسلام و شخصیت مرحوم نواب صفوی ندارند. به نظر شما کوتاهی در این امر به عهده کیست؟ 🔰به نظرم این برمی‌گردد به کم‌کاری ما. جامعه ما، به خصوص نسل جوان آن‌گونه که باید شهید نواب صفوی و فدائیان اسلام را نشناخته‌اند و ما هم تلاش شایسته‌ای برای شناساندن آنها و رساندن پیامشان به جامعه نکرده‌ایم. برنامه فدائیان اسلام با اینکه ممکن است در نگاه نخست ابتدایی به نظر برسد، اما مشتمل بر محتواست نه آن‌گونه که شایع کرده‌اند تغییر نام وزارتخانه‌ها و پسوند اسلامی به کار بردن. ◾️ حکومت اسلامی مدنظر فدائیان اسلام، یا همان نه شرقی، نه غربی مورد نظر مرحوم امام، در شکل‌ریزی ابتدائی بود، نه در محتوا. نباید از شهید نواب صفوی که یک طلبه جوان بود و از 23 سالگی مبارزاتش را شروع کرد و در 32 سالگی به شهادت رسید و فرصت زیادی برای مطالعه و کسب تجربه نداشت، توقع داشته باشیم که به اندازه یک فقیه، سیاستمدار، مورخ و دانشمند تمام جنبه‌های امر را بسنجد و یک برنامه جامع و کامل تدوین کند. باید بررسی کنیم و ببینیم یک عده جوان در آن شرایط خفقان و با توجه به وضعی که جامعه روحانیت در آن زمان داشت، کار بسیار بزرگی کردند. رضاخان کشف حجاب کرده و عمامه‌ها را برداشته و مجالس عزاداری اباعبدالله(ع) را بسته و تمام مظاهر دینی را تعطیل کرده بود. بعد هم که پسرش آمده بود و ظاهرا این کارها را نمی‌کرد، اما بسیار موذیانه‌تر و مخفی‌تر به دنبال حذف اسلام از زندگی و اجتماع و سیاست بود، همه، از جمله بخش‌هایی از روحانیون، تصور می‌کردند که دوره رضاخانی تمام شده و حتی بعضی‌ها شاه را دعا می‌کردند! مخصوصا که حزب توده و کمونیست‌های روسیه سعی داشتند مرام کمونیستی را ترویج کنند و عامه مردم تصور می‌کردند شاه به عنوان پادشاه تنها کشور شیعه دنیا، جلوی کمونیست‌ها را گرفته است! در چنین شرایطی طبیعی است که حرکت‌های ضدرژیم فدائیان اسلام، خلاف عرف جریان مذهبی جامعه قلمداد و حتی باعث واکنش حوزه علمیه قم می‌شد، کما اینکه اینها را کتک زدند و از قم بیرون کردند و خود مرا به خاطر اینکه یک روز در حیاط فیضیه با مرحوم نواب قدم زده و ایشان را به حجره خودم برده بودم، احضار کردند و گفتند: قطعا با اینها رابطه داری! اوضاعی بود که یک رادیو نمی‌توانستیم داشته باشیم و یک روزنامه نمی‌توانستیم بخریم! در چنین شرایطی، چنان حرکتی با چند جوان پرشور، قاعدتا کار فوق‌العاده‌ پیشرفته‌ای از آب درنمی‌آید. @sayyedmojtabanavvabesafavi
ادامه مصاحبه محمدجواد حجتی کرمانی 👇 5⃣ ⁉️ به نظر شما اگر شهید نواب تا انقلاب اسلامی زنده می‌ماند، در افکارش تغییری پیدا می‌شد؟ 🔰در محتوا و مضمون خیر، ولی قطعا شیوه‌هایش تکامل پیدا می‌کردند، به خصوص که بسیار جوان بااستعدادی بود. محتوای مدنظر آنها هم حکومت اسلامی بود، ولی در شکل برنامه‌ریزی نسبتا ناقص عمل کردند، البته به نسبت حالا، و الا در شرایط آن روز جامعه، شاید غیر از راهی که آنها رفتند، چاره‌ای نبود. ⁉️ از نظر شما علل اختلاف مرحوم نواب با آیت‌الله کاشانی و دکتر مصدق چه بودند؟ 🔰علل اختلاف مرحوم نواب با آیت‌الله کاشانی با علل اختلاف او با دکتر مصدق فرق داشت. مرحوم آیت‌الله کاشانی که خودش مجتهد جامع‌الشرایطی با چهل، پنجاه سال سابقه مبارزه با استعمار انگلیس بود، قاعدتا در اینکه احکام اسلامی باید پیاده شوند، مشکلی نداشت. تنها تفاوتشان این بود که آیت‌الله کاشانی عقیده داشت که احکام اسلام باید به‌تدریج پیاده شود و استدلالش هم بیشتر به صدر اسلام برمی‌گشت که مثلا پیامبر(ص) حرمت شراب را در چهار دوره اعلام کردند و احکام به‌تدریج نازل شدند و این الگویی است برای کسانی که می‌خواهند جامعه اسلامی تشکیل بدهند. البته من نمی‌توانم قضاوت کنم که حق به جانب کدامشان بوده و اگر شروع به ساختن جامعه‌ای با معیارهای اسلامی می‌شد، آیا در جامعه آمادگی وجود داشت یا نه. مرحوم نواب می‌گفت: دو ساعت در روز به ما در رادیو فرصت بدهند، ما طی پنج، شش ماه جامعه را عوض می‌کنیم! البته من خودم دیده بودم که بعضی از آدم‌ها بعد از شنیدن سخنرانی‌های مرحوم نواب، چگونه زیرورو می‌شدند. مشکل دیگر بعضی از اطرافیان آیت‌الله کاشانی، امثال شمس قنات‌آبادی و جریانات سازشکار و مشکوک بودند. و اما در مورد دکتر مصدق؛ او یک چهره ملی بود که می‌خواست کشور را مستقل کند، چیزی شبیه به کاری که جمال عبدالناصر در مصر انجام داد. البته او به حکومت اسلامی اعتقاد نداشت. عالی‌ترین چیزی که دکتر مصدق می‌خواست یک دموکراسی غربی با احترام به موازین غربی بود. ⁉️و سخن آخر؟ برایتان خاطره‌ای را عرض می‌کنم. مرحوم عراقی در زندان برای ما نقل می‌کرد: در روزهایی که مرحوم نواب در زندان قصر به سر می‌برد، یک دانه تخم‌مرغ برای ایشان پخته بودند و آنها چهل نفر بودند. مرحوم نواب تخم‌مرغ را چهل قسمت کرد و به هر کدام یک تکه داد! انسان عجیبی بود. با تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید. http://www.iichs.ir/s/8520 @sayyedmojtabanavvabesafavi
امام خمینی (قدس سره ) : ‏‏هرگز امان نامه کفر و شرک را امضا نمی کنیم‏ ‏‏چیزی که در سرنوشت روحانیت واقعی نیست سازش و تسلیم شدن در برابر کفر و‏‎ ‎‏شرک است. که اگر بندبند استخوانهایمان را جدا سازند، اگر سرمان را بالای دار برند،‏‎ ‎‏اگر زنده زنده در شعله های آتشمان بسوزانند، اگر زن و فرزندان و هستی مان را در جلوی‏‎ ‎‏دیدگانمان به اسارت و غارت برند هرگز امان نامۀ کفر و شرک را امضا نمی کنیم.‏‎[1]‎ ‏‏* * *‏ ‏‎ ‏کتاب امام به روایت امام @sayyedmojtabanavvabesafavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و بیان مطلبی قابل تأمّل در مورد و یارانش که بیانگر اوج عظمت و مظلومیت آن بزرگان است : ایشان در ذیل این سخن شریف که «لاَ تَسْتَوْحِشُوا فِي طَرِيقِ الْهُدَي لِقِلَّةِ أَهْلِهِ» می فرمایند: اينها [نواب و یارانش] بزرگاني بودند كه در راه دين تلاش و كوشش كردند. هيچ ... مددي به حسبِ ظاهر نداشتند؛ نه دولت با آنها بود؛ نه با آنها بود؛ نه با آنها بودند؛ بالأخره هيچ كسي كمكشان نكرد. [البته] كسي از مراجع مخالف نبود اما قدرت نداشتند تأييد كنند️ اين كار شهيد بود. @sayyedmojtabanavvabesafavi
۲۷ دیماه ۶۷ امین سالروز شهادت مظلومانه رهبرفدائیان اسلام 🚩 و یاران وفادارش گرامی باد . 🚩 کانال فدائیان اسلام 👇 @sayyedmojtabanavvabesafavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•┈•┈••✾•🇮🇷•✾••┈•┈• 1⃣ 🌅 دیدگاه شهید نواب در نهضت جهانی علیه غرب 🔘اگرچه سیدمجتبی میرلوحی(نواب صفوی) اولین پیام آور وحدت مسلمین نبود، اما یکی از شخصیت های انقلابی بود که در کوتاه ترین زمان، نقش برجسته ای در تاریخ معاصر کشورهای اسلامی از جمله مصر، اردن، عراق، فلسطین و ایران ایفا کرد. ▪️نوع نگاه فدائیان اسلام و در راس آنها رهبری این گروه به اسلام، نگاهی فراگیر و حداکثری بود. آنها اسلام را دینی می دانستند که برای همه ابعاد زندگی انسان برنامه دارد و می تواند به مثابه یک تمدن بزرگ خودنمایی کند. 🔘در مقابل، آنان به تمدن غربی و مظاهرش همواره با دیده تردید و حقارت می نگریستند. از جمله، نواب صفوی در یکی از مهمترین سخنرانی های خود در اوایل سال 1327 که با عنوان «رهبر فدائیان اسلام را با مردم سخنی است.» و در مسجد جامع سلطانی ایراد شد، اشاره می کند: «انسان و تمدن انسانی قائم به فضائل انسانیت بوده و به بمب و طیاره و آلات قتاله و جنگ و خونریزی و قدرت چنگال و شاخ حیوانی و خوب خوردن و راحت خوابیدن ارتباطی ندارد. ملل غربی تمام فضائل انسانی را هضم در شهوات حیوانی و رنگهای فریبنده کرده و به منزله حیوانی وحشی و فاقد تمدن انسانیت شده اند. ملل شرق مسلمان هم که بایستی بنابر اخلاق عالی اسلام و معارف قرآن پرچم رهبری بشر را به سوی مدارج عالی انسانیت به دوش بکشند، سالیان درازی است که خود را در مقابل ظواهر فریبده حیوانات غرب، باخته و عقل مستقل شان را از دست داده اند.» ▪️ او سپس پیشنهاد خود برای برون رفت از این رخوت را ارائه می کند: «باید پیش از اینکه غرب از خواب امروزش بیدار شود، شروع به یک نهضت بزرگ علمی و اخلاقی نموده و به اتکا عقل و استقلال، دو نهضت نمود: یکی نهضت اتحاد اسلامی؛ و دیگر، نهضت علمی و عالی انسانی بر مبنای معارف و اخلاق اسلام در برابر اروپای وحشی و گمراه... .» [1] 📔 1)تاریخ و فرهنگ معاصر، ش3و4، بهار و تابستان 1371، ص38. @sayyedmojtabanavvabesafavi 👇👇👇👇
•┈•┈••✾•🇮🇷•✾••┈•┈• 2⃣ ◻️◼️فدائیان اسلام در رابطه با جهان اسلام روی سه اصل تکیه داشتند: 1- اسلام دین و آیین جامعی برای زندگی بشری است؛ 2- قومیت گرایی در اسلام پذیرفته نیست و ما در سیره پیامبر و اهل بیت علیهم السلام چنین رفتاری را نداریم. بنابراین اختلافات و شکاف میان شیعه و سنی باید برچیده شود. 3- اتحاد جهان اسلام برای اجرای قوانین اسلامی ممکن بوده و تنها در این شرایط است که مشکلات مسلمانان حل می شود. ▪️با توجه به مطالب فوق، نواب از همان سال های نخست فعالیت، در اندیشه بود؛ اما در اواخر فعالیت هایش در جریان ارتباطش با اخوان المسلمین، روی این مسئله حساسیت بیشتری نشان می داد. در همین راستا بود که وی در سال 1326 با «فرید خانی» سفیر سوریه در تهران دیدار و برنامه «اتحاد ملل اسلامی» را مطرح کرد. [2] 🔳 نواب صفوی در کنار آیت الله کاشانی اولین و جدی ترین حرکت در جهت آرمان آزادی را در اردیبهشت سال 27 به راه انداختند. ◾️شهید سیدمحمد واحدی در این باره می نویسد: «روز جمعه 31 اردیبهشت 1327 مسجد سلطانی ناظر عظیم ترین اجتماع پرشکوهی بود که بعد از شهریور 20 تا آن روز به پا شده بود. مسجد مملو از جمعیت و از خیابان های اطراف هم عبور و مرور قطع شده و اتوبوس های اطراف از کار افتاده بود... . در آن میتینگ آقای کاشانی و آقای نواب صفوی هم شرکت کرده بودند. فشار جمعیت در صحن مسجد به قدری بود که نرده های آهنی جلوی شبستان شکست... . سپس قطعنامه ای که مبنی بر اظهار همدردی با اعراب صادر شد و دو بار قرائت گردید... . پس از پایان اجتماع، اتوبوس هایی از طرف خط های مختلف در اختیار جمعیت گذارده شد و تا ساعت 9 شب مردم در خیانان های تهران گردش کرده و علیه یهود و به نفع اعراب شعار می دادند. از روز بعد هم محل هائی برای نام نویسی داوطلبین جنگ با یهود در مراکز مختلف شهر افتتاح شد و قریب 5000 نفر هم نام نویسی کردند و اعلامیه زیر از طرف فدائیان اسلام صادر شد:👇👇 .📔 2 )فدائیان اسلام، تاریخ، عملکرد، اندیشه، ص66. @sayyedmojtabanavvabesafavi 👇👇👇👇
•┈•┈••✾•🇮🇷•✾••┈•┈• 3⃣ اولین اعلامیه فدائیان اسلام «هو العزیز نصر من الله و فتح قریب خونهای پاک فدائیان رشید اسلام در حمایت از برادران مسلمان می جوشد. پنج هزار نفر از فدائیان رشید اسلام عازم کمک به برادران هستند و با کمال شتاب از دولت ایران اجازه حرکت سریع به سوی را می خواهند و منتظر پاسخ سریع دولت می باشند. از طرف فدائیان اسلام3 🔹نواب صفوی برای ترویج افکار و اندیشه های خود، علاوه بر سفرهایی که در داخل ایران داشت، به کشورهای اسلامی نیز سفر کرده و از هر فرصتی برای ترویج اندیشه اتحاد امت مسلمان استفاده می کرد. در آذرماه 1332 گروهی از دانشمندان و علمای اسلامی اجلاسی را به منظور چاره جویی برای مقابله با تهاجمات اسرائیل و کمک به مردم در اردن برگزار کردند. نواب صفوی نیز که تازه از زندان قصر آزاد شده بود، خود را به اجلاس رساند. ▪️علی دوانی از قول همراهان نواب می نویسد: «نواب در کنار سیم خارداری که بین اردن و اسرائیل کشیده شده بودند، به قدری متاثر و عصبانی شد که ناگهان با یک پرش از روی سیم خاردار خود را به نقطه اسرائیلی پرت کرد و با صدای بلند گفت: این ننگ آور نیست که جز با اجازه اسرائیل ما مسلمانان نتوانیم قدم به خاک بگذاریم؟!» [4] 🔹اما آنچه که برای وی در این اجلاس آزاردهنده بود، همان چیزی بود که امروز نیز در ذهن دلسوزان عرصه وجود دارد و آن قومیت گرایی های بی اساسی است که مانع از عملیاتی شدن این آرمان گشته. وی در این باره می گوید: «فضای مؤتمر را به جای اینکه اسلامی ببینم، عربی دیدم. می دیدم که همه سخنران ها بر این موضوع تکیه می کنند که حمله اسرائیل به سرزمین عربی فلسطین صورت گرفته است. اما وقتی نوبت به من فرا رسید، (...) پشت تریبون رفتم و گفتم: اگر افتخار به عربیت باشد، من فرزند بهترین مرد عرب هستم. اگر پیغمبر را از عرب بگیرند، عرب هیچ ندارد. شخصیت عرب به پیامبر اسلام است و من فرزند اویم. (پیامبرِ) همان خداوند که فرمود: «إنا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبائلا لتعارفوا إن اکرمکم عندالله اتقیکم.» حمله به سرزمین اسلامی چه سرزمین عرب و چه غیر عرب، حمله به سرزمین اسلام است.» 📔3 تاریخ و فرهنگ معاصر، همان، ص37. 📔4 نهضت روحانیون ایران، ج2، ص203. @sayyedmojtabanavvabesafavi 👇👇👇👇
•┈•┈••✾•🇮🇷•✾••┈•┈• 4⃣ 🌐در حاشیه اجلاس و پس از پایان آن نیز صحنه های به یاد ماندنی در تاریخ ثبت شده است که همه نشان دهنده ژرفا و درک صحیح نواب از آرمان است. نواب در این کنفرانس چنان خوش درخشیده بود که «ملک حسین» پادشاه اردن خواهان ملاقات با وی شد و نشریات عربی به این امر با تعجب پرداختند. ▪️ همسر نواب پیرامون این ملاقات می گوید: «آقای نواب در این کنفرانس به قدری درخشیدند که مرد هفته شناخته شدند و روزنامه ها بر این مسئله تاکید فراوانی کردند. روزنامه ای عربی عکس آقای نواب و ملک حسین را چاپ کرده و نوشته بود که بر اثر نصایح دو ساعته نواب صفوی، ملک حسین از سوار شدن به ماشینی که ساخت انگلستان بود، امتناع کرد!» [5] او پس از اردن، راهی جنوب لبنان و سپس سوریه شد و در آنجا نیز برای مردم سخنرانی های آتشین انجام داد. وی سپس راهی نجف شده و به خدمت استادش، «علامه امینی» رسید. نواب در خدمت استاد، گزارشی از سفرهای خویش ارائه و خبر از دعوت اخوان المسلمین از وی برای حضور در مصر و سخنرانی در کنفرانس داد. علامه نیز ضمن تشویق وی، مقدمات سفر او را فراهم نمود. این برنامه به مناسبت شهادت دو تن از اعضای اخوان در دانشگاه الأزهر برگزار شد. این بار سخنان نواب چنان آتشی در دل شنوندگان افکند که هیجان، جمعیت را فراگرفت و ضمن شعاردادن، خواستار ملی کردن کانال سوئز شدند، اما با دخالت دولت مصر، جمعیت اخوان المسلمین منحل و حکم اخراج فوری نواب نیز به سرعت صادر شد! [6] 📔5خاطرات نیره سادات احتشام رضوی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص98. 📔6 تاریخ و فرهنگ معاصر، ش 15و16، پاییز و زمستان 1374، ص138. @sayyedmojtabanavvabesafavi 👇👇👇👇
•┈•┈••✾•🇮🇷•✾••┈•┈• 5⃣ 🌷خود نواب در مورد این سفر می گوید: 🔹به دیدن «نجیب» اولین رئیس جمهور مصر رفته و هر دو به همراه «جمال عبدالناصر» معاون نجیب، برای اقامه نماز در مسجد الازهر حاضر شدند. او می گوید نجیب مردی مذهبی است و از دیدن من خوشحال شد، ولی جمال عبدالناصر مردی باهوش و برخوردش با من سرد بود. [7] در حاشیه این سفر نیز صحنه های خاص و بزرگی اتفاق افتاد. از جمله دیدار غیرمترقبه یاسر عرفات و نواب؛ به طوری که، عرفات بارهاوبارها از وی به عنوان استاد خویش یاد می کرد. 🔹نواب در جریان گفتگویی با عرفات که جوان گمنامی بود، از او پرسید: در مصر چه می کنی؟ او در پاسخ گفت در دانشگاه قاهره درس می خواند. نواب با چشمانی نافذ به وی نگاهی کرده و گفت: «کشورت زیر چکمه های صهیونیزم و امریکا جان می دهد و تو به فکر این هستی که مهندس شوی و مرفه باشی. چرا نمی جنگی؟ حرکت کن. تکان بخور. مرد باش. مرد که نمی گذارد کشورش زیر چکمه های خارجی باشد. شما ذلیل ترین اقوام هستید؛ زیرا کوچه های شهرتان میدان تاخت وتاز بیگانه است. آزاد زندگی کنید. مستقل زندگی کنید. بجنگید. مرگ شرافتمندانه از زندگی ننگین بهتر است. این ننگ است که یک در دانشگاه قاهره درس بخواند، درحالی که، توسط صهیونیزم اشغال شده باشد و این برای یک مسلمان که همیشه باید در بستر زمان آماده شهادت باشد، عار است. برگرد . برگرد به جنگ و نبرد کن. یا کشورت را آزاد کن یا بمیر. مردن شرفش از این زندگی بهتر است.» عرفات می گوید سخنان نواب صفوی وجود مرا سوزاند و مشتعلم کرد. [8] مثال هایی از این دست که بیانگر افق دوردست نواب صفوی در عرصه بین الملل و اتحاد مسلمین می باشد، فراوان است؛ اما آنچه که بیشتر باید مورد توجه ما باشد، پیگیری برنامه ها و پیشنهادات اجرایی او و همفکرانش -که در تاریخ معاصر سرزمین های اسلامی کم نبوده اند و نیستند- است. 📔7.نهضت روحانیون ایران، ص206. 📔8 . روزنامه کیهان، 3/12/1357، ص7. نقل از مجله الکترونیک @sayyedmojtabanavvabesafavi پایان
تصاویرچهار نفر ردیف جلو به ترتیب از سمت راست : و مرحوم در مراسم استقبال از شهید نواب صفوی بهنگام باز گشت از سفر کشورهای عربی . @sayyedmojtabanavvabesafavi
📍به بهانه سالروز اعلام موجودیت رژیم اشغالگر قدس در 14 می 1948 🕹 شهید نواب‌صفوی: اگر می‌خواهیم را ساقط کنیم اول باید #پهلوی را از بین ببریم 🔹اعلان موجودیت اسرائیل در 14 می 1948 (اردیبهشت 1327) و حمایت رژیم پهلوی از این رژیم غاصب، در ایران با اعتراض مبارز و در راس آنان، شهید سید مجتبی نواب‌صفوی همراه شد. آیت‌الله می‌گوید: 🔹«تنها گروهی که در این دوران مخالفت و مبارزه را علیه حکومت شروع کردند، فدائیان اسلام بودند و از قم هم شروع کردند. مرحوم نواب صفوی یک روز بعد از ظهر در سخنرانی کرد و گفت: اگر می‌خواهیم اسرائیل را ساقط کنیم باید از تهران شروع کنیم؛ یعنی باید اول رژیم پهلوی را از بین ببریم تا بتوانیم با اسرائیل بجنگیم. ای کاش نوار سخنرانی آن روز او موجود بود تا بعد از سال‌ها، صحت گفتار او را درمی‌یافتیم؛ چه اکنون می‌بینیم که تنها مانع نابودی اسرائیل، حکومت‌های وابسته به بیگانه هستند وگرنه نابودی اسرائیل برای ملت‌های مسلمان کار چندان دشواری نیست.» 📍این متن برشی از خاطرات شهید محلاتی است که توسط با عنوان « » چاپ شده است. @markazasnad @sayyedmojtabanavvabesafavi
( تصویر سمت چپ ) و (تصویر سمت راست ) . @sayyedmojtabanavvabesafavi
برادر دینی عزیز آقای محمد شجاعی از علاقه مندان وفادار به و زیر‌را از قول مرحوم پدرشان راجع به آن شهید بزرگوار نقل فرموده اند ،عینا جهت اطلاع دوستان تقدیم میگردد : [۱/۱۷،‏ ۲۱:۵۹] ب..: سلام ۱_خاطره زیر از مرحوم جلیل شجاعی( ) درباره در زمانی که نواب در در شرکت نفت کار می‌کرده. خاطره ای که تا حالا در هیچ کتابی نوشته نشده. [۱/۱۷،‏ ۲۱:۵۹] ب..: خاطره ارسالی از پدرم جلیل شجاعی است که سه ماه پیش از درگذشتش نقل کرده است. (تولد 1310 و وفات روز جمعه 30 مهر 1400). این خاطره مربوط به سال 1322 هست که در آن زمان او 12سال داشت و کارگر رسمی شرکت نفت بود.(حکم استخدام پدرم در یازده سالگی هنوز موجود است، در ضمن او سه ماهه بوده که یتیم شده و خانوادگی برای پیداکردن کار از کازرون به آبادان مهاجرت کردند) پدرم این خاطره را پیش از آن بارها با نقل بیشتری تعریف کرده بود. (فیلم و تصویر آنها نیز موجود است) پدرم می گوید: نواب صفوی در آن زمان حدود 19سال داشت و هنوز نشده بود و در شرکت‌ نفت کار می‌کرد. او در قسمت وُرْکشاپ،‌ و بی نظیری بود و آموزش می‌داد. (ورکشاپ (work shop) یعنی کارگاه آموزشی که در آن به صورت فشرده مهارتی را یاد می‌دهند. مثلا ورکشاپ نقاشی، عکاسی، بازیگری، آرایشگری، سیم کشی برق، لوله کشی و تراشکاری و...) پدرم، جلیل شجاعی ادامه می‌دهد: (در سال 1322) روزی عده ای از طرف دربار برای بازدید به شرکت نفت قسمت وُرکشاپ آمدند که در بین آنان زنی بی‌ با وضع زننده بود که یک در کنار او راه می‌رفت. نواب صفوی که راه رفتن آخوند درباری را در کنار آن زن نیمه عریان می‌بیند برآشفته می شود و به آخوند می گوید تو آخوند واقعی نیستی بلکه تو هستی و دربار برای ضربه زدن به دین، لباس آخوندی را به تنت پوشانده، دست از این کار بردار و این لباس را آلوده نکن (و سخنان دیگری که بین آنان رد و بدل می‌شود) در این هنگام‌ کارگران به حمایت از نواب صفوی بر می‌خیزند و آخوند درباری را سرزنش می کنند و کار به مشاجره کشیده می‌شود. دراین لحظه مأموران و پلیس شرکت نفت باخبر می‌شوند و فوراً خود را به آنجا می‌رسانند تا به او دستبند بزنند، نواب می‌گوید من خودم می‌آیم و نیازی به دستبند نیست، اما آنان توجهی نکردند و به او دستبند زدند و بردند و او را بلَک لیست کردند. (یعنی او را جزء لیست سیاه قرار دادند) و اخراج کردند... گفتنی است که در آن زمان علاوه بر پدرم جلیل دو برادر دیگرش(عموهایم) یکی 26 ساله به نام خلیل و یکی 19 ساله به نام «حَمَدی» جزء کارگران شرکت نفت بودند. حَمَدی همسن نواب و با او رفیق بوده و نقش آن دو در بیداری کارگران را از زبان بازماندگان جداگانه در کتاب خاطرات نوشته ام. پدرم جلیل شجاعی در خاطرات دیگری می‌گوید: (بعد از اخراج نواب از شرکت نفت) حَمَدی در حالی که دست مرا گرفته بود و در پیاده رو ایستاده بوديم یک ماشین او را زد و دستش شکست، ابتدا او را به کلانتری و سپس بیمارستان بردند. من و برادرم و مادرم هر روز به او سر می‌زدیم و قرار بود مرخص شود. یک روز حمدی به ما گفت هوا بارانی است فردا نمی‌خواهد به دیدنم بیایید. پس فردا که رفتیم دیدیم پارچه ای روی تخت او کشیده اند. گفتیم کو پسرمان؟ گفتند مُرد. هرچه مادرم و برادرم التماس کردند که جنازه را نشان‌مان بدهند نشان ندادند و گفتند ما خودمان او را دفن کردیم و هرچه‌ التماس کردیم که قبرش را نشان‌مان بدهید، نشان ندادند. عمویم خلیل می گفت شخصی گفت پیگیری نکنید که خطر دارد. و این شد عاقبت دردناک عموی ما که مادربزرگم «بی بی» تا آخر عمر می‌سوخت و می‌گریست و می‌گفت من جنازه بچه ام را ندیدم. متأسفانه چه بسیار از را با کشته اند که هیچ کس اطلاع ندارد و تاریخ در هیچ کجا نامشان را ثبت نکرده و داغ آنها فقط دل مادرشان را سوزانده است. ۲_خاطرات پدر از شهید نواب صفوی هم‌زمان با پدرم، شهید والامقام نواب صفوی نیز در شرکت نفت کار می‌کرد. او از روزی شهره شد که یک به کارگری ایرانی ( ) زد و نواب به دفاع از او برخاست و کارگران را به و فراخواند. بعد از آن نواب بین کارگران محبوبیت پیدا کرد و همه¬جا از او به نیکی یاد می‌کردند. در حدود سال 1370 که این خاطره را از پدرم شنیدم با خود گفتم نواب صفوی در شرکت نفت آبادان چکار می‌کرده؟ شاید پدرم او را با دیگری اشتباه گرفته، از این جهت بی‌اعتنا از کنار آن گذشتم تا آنکه سال‌ها بعد در کتاب « » که توسط منتشر شده بود، این حادثه را خواندم و این سرنخی شد تا خاطرات پدرم را بیشتر واکاوی کنم. نواب صفوی در آن زمان نوزده سال داشت و هنوز را تشکیل نداده بود. ا